ماندن در فرم
"هم طناب" رو دوست نداشتم
بیشتر شبیه یه کزارش بود تا تئاتر
شاید این فرم توی نگاه اول جذاب به نظر برسه ولی توی اجرا کاملاً یکنواخت و خسته کننده بود
70 دقیقه چند نفر فقط حرف بزنن
تازه یکی شون توی بیشتر دیالوگ های، خصوصاً موقع شروعش، همه ش تپق بزنه.
بازی بقیه و تسلطشون خوب بود.
وقتی یه کار از روی یه اتفاق واقعی می خواد ساخته بشه که خیلی ها می دونن چه اتفاقی افتاده، و اگر ندونن هم - مثل من - کاملاً مطمئن می شن
... دیدن ادامه ››
که عیسی می میره، باید کاری کرد که بیینده جذب بشه و تا آخر تماشاچی و پیگیر بمونه ولی این اتفاق توی این نمایش نیفتاده بود
کاملاً برعکس نمایش "عامدانه، عاشقانه، قاتلانه" که اون هم از روی چند تا داستان واقعی نوشته شده بود و اتفاقاً توی همین سالن هم اجرا شد ولی تا آخر تماشاچی رو با خودش همراه کرد و به شدت حس همذات پنداریش رو به کار گرفت.
یه نکته دیگه هم بود که بعد از گذشت چند دیقه از نمایش و رفتن بازیگرا به بالای سکوها، هر تماشاچی بسته به جایی که نشسته بود، یک یا دو تا از بازیگرا رو نمی دید و نمی دونم این کار چه تأثیر مثبتی قرار بود روی تماشاچی بذاره.
manimoon..