در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مرجان rf | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:57:42
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دربند جز فیلم هایی بوود که آخرشو اصلا دوووست نداشتم...بازی پگاه آهنگرانی واقعا حس خووبی داشت...ولی فقط آخر فیلم بودددد که فکرمو عوض کرد در مورد فیلم و اوون المان امضا که خیلییی واضح به چشم میومد...در هر صوورت انتخاب گذشته اصغر فرهادی شایسته تر بووود...
مرجان عزیز معلومه که گذشته خیلی بهتر بود و شایسته تر برای اسکار ولی دربند واقعا فیلم خوبی بود و نظر من بر عکس تو:اخرشو خیلی دوست داشتم...اصلا با گذشته قابل قیاس نیست
۱۰ مهر ۱۳۹۲
سلام مرجان عزیز دختری بااحساس شاد وزیبا هستید واین زیبایی رو مدیون ژن بارزی هستید که از اجداد خود به ار ث بردین .

دربین تمام اقوام متمدن بلوچ تنها قومی که به داشتن بهره هوشی بالا استعداد سرشار وزیبایی خارق العاده مشهورند ایل رخشانی اند که از کذشته تا حال ریاست تمام قبایل بلوچ را برعهده داشته ... دیدن ادامه ›› ودارند.

هوش سرشار، توان مدیریتی بالا ، مردم داری ، وطن پرستی ودینداری از مشخصه های بارز ایل رخشانی میباشد وتاریخ آنرا در دل خویش به زیبایی ثبت وضبط نموده است

برات آرزوی موفقیت وسعادت وسربلندی دارم

تا درودی دیگر بدرود.www.loutak.blogfa.com
۲۹ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

"کنسرت گروه موسیقی شمسا"

سه‌شنبه و چهارشنبه، 30 مهر و 1 آبان
در دانشگاه امیر کبیر

بهای بلیط :
7000 تومان برای دانشجویان امیر کبیر.
15000 تومان به صورت آزاد.

فروش بلیط :
خانه موسیقی دانشگاه امیرکبیر
خوووووب بووووود... فقط میشد کمی کسل کننده نباشه...
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کنسرت گروه ســـــــــــــــــعــــــدی به سرپرستی کیوان محمّدی:
سرپرست گروه: کیوان محمدی (تار و سه تار)
آواز: محمود صالحی

علیرضا باباخانی.............................................. عود
امیر اکبری نظری ......................................... سنتور
محمدرضا میرحسینی....................................... تنبک
وحید سلیمانی نژاد ............................... کمانچه آلتو
کیمیا نیک پور ............................................ کمانچه
... دیدن ادامه ›› نیما بطحایی .............................................. سنتور
حامد مردانی مهرآباد......................................... نی
پیمان آعلی..................................................... تار

در این کنسرت که پنج شنبه 1392/05/24 برگزار خواهدشد، آثاری از استاد جواد بطحائی اجرا می‌گردد.
تهران، حوزه هنری، تالار اندیشه...21:30الی 19:30

مراکز فروش بلیط: خیابان جلال آل احمد(به طرف غرب) بعد از پل آزمایش جنب معاونت فرهنگی شهرداری آموزشگاه موسیقی سعدی...
تلفن:44226436
44261993
09123888336
https://www.facebook.com/events/189594057868094

نینو و Mr. Tambourine Man این را دوست دارند
خوشحال میشیم دوستان تشریف بیارید....
۱۴ مرداد ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشگاه عکس بهروز بادروج در خانه‌ی هنرمندان


نمایشگاهی از عکس‌های بهروز بادروج با عنوان «خط نوشته» در محل نگارخانه‌ی بهار واقع در خانه‌ی هنرمندان ایران برپا شده است.

نمایشگاه «خط نوشته» شامل ۳۵ عکس است که با نگاهی فرم‌گرا و گاهی انتزاعی به طبیعت و معماری گرفته شده‌اند. به گفته‌ی عکاس این تصاویر مجموعه‌ای مربوط به ۸ سال گذشته است که برخی از آنها به شیوه‌ی آنالوگ و بخشی نیز به صورت دیجیتال تهیه شده‌اند.
بهروز بادروج درباره عکس‌هایش می‌گوید: «نمایشگاه «خط نوشته» در حقیقت یادآور ناخودآگاهم در عکاسی و زندگی شخصی به حساب می‌آید و هیچگاه در به تصویر کشیده شدن عکس‌های این نمایشگاه از پیش برنامه‌ای وجود نداشته و همگی عکس‌ها در لحظه به ثبت رسیده‌اند. البته این بدان معنا نیست که در مورد سوژه‌های ... دیدن ادامه ›› دیگری هم به همین شکل کاملا ناخودآگاه عکاسی کنم.»

بهروز بادروج متولد ۱۳۶۲ در شیراز و دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی کارگردانی سینماست که به طور همزمان در زمینه‌ی عکاسی و تصویربرداری فعالیت داشته است. او ابتدا به عنوان عکاس فیلم مشغول به کار شد و تاکنون عکاسی از از حدود ۲۵ فیلم تلویزیونی، سریال و فیلم سینمایی را کارنامه‌ی خود دارد. بادروج همچنین حدود ۳۷ فیلم کوتاه داستانی، مستند و تلویزیونی را فیلمبرداری کرده است.

نمایشگاه تا ۲۸ تیرماه ۹۲ هر روز از ساعت ۱۴ تا ۲۰ برای بازدید عموم دایر است.
نگارخانه‌ی بهار، خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی (فرصت)، باغ هنر، خانه‌ی هنرمندان ایران
Mr. Tambourine Man، برنا و کتایون حقیقی این را خواندند
رضا فضل اللهی و محمّـدمهـدی ندّاف این را دوست دارند
رخشانی:

جد بزرگ رخشانی ها رخشان نام دارد که طایفه نام خود را منتسب به وی می داند. آرامگاه رخشان درکوهستانهای بلوچستان پاکستان برروی ارتفاعات شمالی دره رخشان قراردارد که زیارتگاه مردم این دیار ... دیدن ادامه ›› است .

رخشان صاحب چهارفرزند به نامهای میر بادین ـمیرمانداـ میرجمال دین وزربخت بوده که این اسماءحالت تغییر یافته اسامی بهاءالدین ـجمال الدین ـو زربخت می باشند که مدلل بر دیرینگی ووقدمت زمان حیات آنهاست.

هریک از این فرزندان شاخه ای از تیره های طایفه رخشانی را پدید آورده اند که به نام خود آنها نامیده می شود.

قسمت اعظم این تیره ها دربلوچستان شرقی(پاکستان) نوشکی و دالبندین،خاران(اران)،چاگی،ماشکید ودره رخشان پاکستان سکونت دارند و تعدادی نیز در ولایت نیمروزوهلمند افغانستان وبرخی در ترکمنستان وتعدادی نیز در کشورهای حوزه خلیج پارس ساکن اند .

نکته حائز اهمیت در مورد رخشانی این مطلب است که در بلوچستان پاکستان فقط دو زبان شاخص وبارز است یکی زبان بلوچی باگویش رخشانی و دیگری ،زبان براهویی می باشدکه (زبان براهویی = زبانی متفاوت ومتمایز از زبان بلوچی است وبه دراویدی ؛هند واروپایی مشهور است ) و اکثر طوایف بلوچ ضمن آنکه به گویش بلوچی رخشانی تکلم می کنند خود را وابسته به این ایل می دانند. (زبان بلوچی از زبان‌های ایرانی شمال باختری است و با زبان‌های تاتی، کردی و تالشی نزدیکی زیادی دارد.[۱] برای همین به نظر می‌رسد گویشوران این زبان در گذشته دور از نواحی شمالی ایران امروزی به بلوچستان کنونی کوچیده باشند.

گویش‌ها

بلوچی را به دو گروه اصلی تقسیم می‌توان کرد: شرقی، یا شمال شرقی، و غربی، یا جنوب غربی، عمده بلوچها درسه کشور پاکستان، ایران و افغانستان در سرزمینی نسبتاً وسیع و گرم زندگی می‌کنند تعدادی ازآنان در ترکمنستان بسر می‌برند مجموع قبایل بلوچ جمعیتی بالغ بر ده میلیون نفرتخمین زده می‌شوند. که بیشتر آنها در دو کشور پاکستان و ایران ساکن اند. اما این رقمها اعتبار قطعی ندارند. بلوچها دراکثرکشورهای جهان سکونت دارند که به دلایل مختلفی از سرزمین خود خارج شده‌اند. که بخشی ازآنها درکشورهای حوزه خلیج پارس و برخی درکشورهای آفریقایی زندگی می‌کنند. بلوچهای افغانستان اغلب در دو ولایت هلمند و نیمروز بسر می‌برند.

غربی (رخشانی)

رخشانی سرحدی
رخشانی افغانستان
رخشانی ترکمنستان
رخشانی پنجگوری
رخشانی کلاتی
رخشانی سراوانی

جنوبی (مکرانی)

لاشاری
کچی
کراچی

گویش‌های جنوبی یا سلیمانی

بوگتی (بامبور)
مری رند (سیبی) که چاکربر‌های سیب را شامل می‌شود
دوکمی-مزاری
مندوانی & گویش جاتووی سند غربی)



جماعتی از قبایل بلوچ که تحت عنوان کلی (رند)یاد می شوند طایفه رخشانی و ریگی اند که در زمره ترک کنندگان زمین ودارای اهمیت سیاسی ویژه شناخته می شوند. یک روایت بلوچی میگوید:( رخشانی وریگی چوک میر حقیقت حان انت)

تیره های مختلف این طایفه در کشورهای پاکستان،افغانستان،ایران(سیستان وبلوچستان،فهرج .کرمان،بیرجند . تهران ،سرخس, لوتک رخشانی,میانکنگی,میرجاوه وهرمزگان ,زاهدان )وترکمنستان زندگی می کنند.

تیره های اصلی این طایفه عبارتند از :

1ـ رخشانی بادینی (تیره سرداری)

2ـ رخشانی جمال دینی

3ـرخشانی ماندایی

4ـ رخشانی زربختی





تیره های منشعب از چهار تیره بزرگ عبارتند از:



ریگی (دارای 36 تیره )سارانی(محمود زهی . اسکندرزهی. باران زهی . رستم زهی وکوچک زهی)؛گرگیج(؛گبرزهی , سنگک زهی , حسن زهی , عوض زهی , قنبر زهی , چرخچی , لشکرزهی , بو لاغزهی , گرگندی,طاهرزهی)

جیند زهی؛ فقیرزهی ؛جنگی زهی ؛قنبرزهی (کمرزهی)؛ سیاه پاد؛ ازبک زایی؛ بهلولی؛ ماهککی

سور؛ کبدانی ؛رحمان زهی ؛بیلر؛ مالکی؛ سیاه چم؛ شهمراد زهی ؛کمالان زهی ؛مسری زهی؛ هولازهی ؛اینگل زهی؛ آزات زهی؛ دشتکانی؛ بلغانی؛ مندوزایی؛ غدایزدایی ؛رحیمان زایی ؛بولا زهی ؛ هوت رخشانی.؛سیاه سر ، رند ، کلبعلی ، علی زایی و...

رخشانی های سیستان ومیرجاوه از تیره بادینی اند واز دو گروه فارسی زبان و بلوچ زبان ،تشکیل می شوند که به ترتیب دردهستان لوتک و منطقه میانکنگی زندگی می کنند که شجره نامه رخشانی های سیستان به شرح ذیل می باشد.

میرحمزه -- میر زمیر ــــــــ میر قاسم ـــــــ میر نصر الدین ــــــــ میر نور شاه (رخشان) ــــــــ میر بادین ــــــــــ میر سیداد ــــــــ میر کرم شاه ـــــــــــ میر شهبیک ــــــــــ میر هارون ــــــــــ میر حیدر ــــــــــــ میر حسن ــــــــــ

میر مانده ـــــــ میرحمزه(حمزه آزرک شاری =رهبر جنبش سیستان علیه اعراب حاکم بر سیستان بزرگ = حَمزه پسر آذَرَک شاری معروف به حمزه بن عبدالله خارجی یکی از ایرانیانی است که بر علیه حکومت خلفای عباسی قیام کرد. قیام او در اواخر سدهٔ دوم هجری در سیستان آغاز شد. او از خوارج بود و نسب خود را به زو طهماسب می‌رسانید.

او به خاطر این که یکی از عمال نسبت به خود به ستیزه برخاست. حمزه سپاهی بزرگ گرد آورد و توانست که نمایندگان هارون الرشید خلیفهٔ وقت عباسی را شکست دهد و سیستان را از دست آنان خارج کند. او مردم سیستان را از دادن خراج به خلیفه بازداشت و خود نیز چیزی از آنان نگرفت. وی سپس خراسان و کرمان را نیز به سیستان افزود. علی بن عیسی که از طرف خلیفه فرمانروای خراسان بود از هارون کمک خواست. خلیفه به تن خویش به خراسان رفت و امان‌نامه‌ای نیز برای حمزه نوشت ولی او حاضر به صلح نشد و با سپاهی سی هزار نفری به مقابله شتافت. هنگامی که او به نیشابور رسید شنید که هارون درگذشته‌است و به گماردن پنج هزار سپاهی در سرزمین‌های که تسخیر کرده بود بسنده کرده و خود به هند و سند لشکر کشید. حمزه در زمان فرمانروایی مامون به سال ۲۱۳ هجری درگذشت.

میرشاهو ـــــــــ»میر شیهک (ازحاکمان بلوچستان قبل از صفویه )ــــــــ»میر چاکر(ازحاکمان بلوچستان در عهد صفویه )ـــــــــ»میر حمراءــــــــ»میر حسن ـــــــــ»میر بدرالدین ـــــــــ»میر نصرالدین ــــــــ»میر عجب خان ـــــــــ»میر اودیل خان ــــــــ»شادی خان ــــــــ»میر جان بیک خان ـــــــــــ»میر رستم خان ــــــــــ»میر کوچک خان----- میر لشکر خان ــــــــ»محمد رضا خان ـــــــــــ»حسین خان ــــــــــ»لشکر خان

طبق اسناد موجود میر لشکر خان در اطراف تاسوکی ،ریگ چاه وگود زره ،که در آن زمان دشتی آباد وپر رونق بوده است, به شغل دامداری اشتغال داشته ودارای رمه های بزرگ شتر وبز وگوسفندبوده و هم پیمان با طایفه براهویی، تأمین امنیت مرزهای شرقی کشور ر ا بر عهده داشته است .

رخشانی های لوتک، از زمان کدخداپسند خان رخشانی که از طرف خاندان علم قاینی به سمت کدخدایی سکوهه را منصوب شده است در اطراف سکوهه، سبز کیم ولوتک اقامت داشته اند.( کنل چارلز ادوارد ییت در 27 ژانویه 1894میلادی از سکوهه دیدن کرده واینگونه می نویسد: پس از عبور از قلعه سام ( پسند خان رخشانی) کد خدای سکوهه که بلوچ اهل کراچی است و دو پسرش به پیشباز ما آمده و خوش آمد گویی کردند ...کدخدا می گفت که دهکده 300خانوار زندگی می کردند ولی آنچه را که من دیدم کمتر از این مقدار به نظر می رسید.

بیشتر ساکنان دهکده سیستانی بودند ،فقط تعداد ی بلوچ که آن هم بستگی خویشاوندی با کدخدا داشتند در بین آنها به سرمی بردند اما در بیرون از دهکده وضع چنین نبود و چند خانوار بلوچ به طور پراکنده زندگی می کردند.

...کدخدا پسند خان با ما همکاری مؤثری نداشت واگر همت سلطان ابوتراب نماینده حشمت المک نبود،نمی توانستیم آذوقه و اجناس مورد نیاز خود را فراهم کنیم.



...سیستانی هادرباره وی(کدخدا پسند خان رخشانی )می گفتندکه او سیستانی نیست و اصلیت او یلوچ است.

پسند خان رخشانی از موقعیت والایی بر خوردار بود او که اصلیتی چادرنشین و بیابانگرد داشت،ریاست ایل خود را که شمار آنها به هزار خانوار می رسید عهده دار بود. افراداین ایل در منطقه گدار شاه وبند سیستان که قسمتی جزو قلمرو ایران وقسمتی جزو خاک افغانستان محسوب می شد زندگی می کردند.



...قلعه سکوهه دو تپه رااز کل سه تپه در بر می گیرد هر چند دیوارهای خارجی آن مرمت شده و تقریباٌسالم است لیکن اتاقهاو قسمت داخلی آن به کلی ویران شده و به اصطبل بد منظره ای تبدیل گردیده است.

این قلعه به صورت پادگانی در اختیار یک سلطان یا سوبادار و چند سرباز ازهنگ قاینات قرار داده شده است و کدخدا ی رخشانی بر فراز تپه سوم زندگی می کند)

ازگویش بلوچی به فارسی وگویش سیستانی تغییر زبان داده اند و از زمان لشکرخان در لوتک رحل اقامت گزیده اندو همچنان مثل سابق با سایر تیره های رخشانی مواصلت و ارتباط نزدیک دارند و به آداب و رسوم قومی و قبیله خویش به شدت پایبند می باشند.رخشانی های منطقه میانکنگی از زمان محمدرضاخان در منطقه کنگ افغانستان ومیانکنگی سیستان سکنی گزیده اند وبه زبان بلوچی تکلم میکنند که طایفه سارانی وگرگیج نیز به ترتیب ، تیره های منشعب از رخشانی بادینی ورخشانی جمال دینی میباشند. رخشانی های زاهدان ،کرمان ،مشهد،تهران ،پاکستان وترکمنستان نیز از تیره بادینی ورخشانی های افغانستان زربختی میباشند.



« شرف» یا «مئیار» رخشانی عبارت است از :

۱ـ پذیرائی و مواظبت از مهمان.

۲ـ امانت داری و درستکاری.

۳ـ در پناه گرفتن هر کسی که تقاضا نماید و محافظت و نگهداری از او تا پاجان .

۴ـ گرفتن بئریا انتقام یعنی خونی در بدل خونی که ریخته شود مگر آنکه خون آشتی را استوار گرداند.

۵ـ پرهیز ار کشتن زن و پسر نابالغ، کولی و کسی که غیر دین باشد ولی با آرامش در همسایگی شان به کار و زنده گی بپردازد.

۶ـ پرهیز از کشتن دشمنی که به زیارت گاهی پناه گزین شده باشد.

۷ـ آمرزیدن دشمن اگر زنی از طایفه او برای آمرزش خواهی آید.

۸ـ آتش بس و آشتی اگر کسی قران بر سرنها ده و میانجی گردد.

۹ـ کشتن زنا کار چون او را زنها رنشاید».



منابع :

زادسروان سیستان (غلامعلی رییس الذاکرین)

عشایر وطوایف سیستان وبلوچستان(ایرج افشار سیستانی)

جغرافیای نیمروز(ذوالفقار کرمانی)

سیستان(جی پی تیت)غلامعلی رییس الذاکرین

تاریخ بلوچستان پاکستان

سفرنامه خراسان وسیستان (ادوارد تیت انگلیسی )

الفنبین (تحقیقاتی پیرامون زبان بلوچی وگویش رخشانی)
۲۲ مهر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

گفتگوی مایک دری اسمیت با میونگ هو لی

میونگ هو لی عکاس کره‌ای، دکترای عکاسیاش را از دانشگاه جونگ آنگ کره جنوبی در سال ۲۰۰۸ دریافت کرده است. مجموعه "درخت" او در نوامبر ۲۰۰۸ در گالری Zandari کره جنوبی و همچنین سال ۲۰۰۹ در گالری Yossi Milo نیویورک آمریکا به نمایش گذاشته شده است. علاوه بر هنرش او در دانشگاه درباره عکاسی هم سخنرانی می‌کند.

عکس‌های میونگ هو لی از فرآیند پیچیده‌ای استفاده می‌کنند تا تصویری ساده را خلق کنند: درختانی جدا‌ شده از اطراف خود که به جهانی ماورایی اشاره دارند. در این مجموعه (درخت)، «عکاسی ـ کنش» بیشتر از یک ثبت است. زمینه‌ی سفید که بصورت چارچوبی پشت هر درخت قرار گرفته است، شیء را به موضوع تبدیل می‌کند و آن را از پیرامون‌اش ... دیدن ادامه ›› جدا می‌کند.



_ در آغاز چه چیزی شما را به عکاسی علاقمند کرد؟

عکاسی رسانهٔ هنری جذابی است. برخلاف فرم‌های هنری دیگر که فقط اندیشه و احساس هنرمند را بیان می‌کنند، عکاسی گفتمانی را ایجاد می‌کند که در آن هنرمند و مخاطب می‌توانند افکار و احساسات‌شان را با هم تقسیم کنند. چنین رویکردی، من را شیفته‌ی عکاسی، به عنوان مناسب‌ترین رسانهٔ هنری کرد. تا حالا بیشتر در کره جنوبی کار کرده‌ام، اما در آینده می‌خواهم که فعالیت‌ام را در سراسر جهان گسترش بدهم در این صورت شاید موضوعات بهتری را پیدا کنم. همان‌طور که می‌توانید ببینید، در این مجموعه درختان گونه‌های مختلفی دارند. چنین تنوعی، انبوهی از مردم یا گوناگونی مخلوقات را در یک مفهوم استعاری نشان می‌دهد. بنا‌‌بر‌‌این مایلم که درختان کشورهای دیگر را در کارم نشان دهم.

_ چه چیز درختان را دوست دارید؟

درختان موجودات شگفت‌انگیزی هستند آنها مردم را قادر می‌سازند که فیلسوفانه فکر کنند و از نظر زیباشناسی لذت ببرند. اما بیشتر اوقات ما ارزش چیزهای عادی روزمرهِ اطرافمان را درک نمی‌کنیم. شیوه‌ی نگریستن تازه به درختان یا بازگرداندن ارزش درختان است که همه‌ی موجودات را در کارم، تحت تاثیر قرار می‌دهد و منقلب می‌کند.

_ مناظر اطراف درختان ساده هستند، آیا عمدی است؟ چگونه این تنظیمات را انتخاب می‌کنید؟

قصد داشتم کارم را به بهترین شکل انجام دهم به این معنا که می‌خواستم به جای زبانی تصنعی و پیچیده فقط از عناصر ضروری استفاده کنم. معتقدم که یک هنرمند نباید منظورش را با چیزهای اضافی به مخاطب تحمیل کند. به عبارت دیگر او باید تا جایی که ابهامی بوجود نیاید، چیزهای غیر‌ضروری را حذف کند.

_ در پس‌زمینه برخی از عکس‌ها بالن‌ها و فانوس‌هایی دیده می‌شوند، چرا آنجا هستند؟

در این تصاویر سعی کردم یک درخت را از اطرافش جدا کنم. پس‌زمینه در این جا جهان است و درخت موجودات جهان را نشان می‌دهد. بالن‌های اضافه شده تلویحاً بر جهانی دیگر دلالت دارند. آنها به اندازه‌ی نقاطی ریز و نامشخص هستند اما سرشار از داستان های جادویی هستند که ممکن است در ورای این جهان وجود داشته باشند.

_ چرا عنوان مجموعه را «عکاسی ـ کنش» گذاشته‌اید؟

ماهیت این شیوهٔ عکاسی نشان دادن مکان‌های منتخب‌ام به مخاطبان‌ام و برانگیختن آنها است. می‌خواستم گفتمان عکاسی‌ام را به شکل هنر اجرا نشان بدهم.

_ آیا در حال بررسی محدودیت‌های عکاسی هستید؟

می‌توانم بگویم بله. در آینده روایت‌های گوناگونی از عکاسی را با چندین پروژه گسترش خواهم داد. پروژه‌های «عکاسی ـ کنش» می‌توانند به چند مرحله تقسیم شوند. فعلاً روی موضوعات جدا از محیط‌شان کار می‌کنم. اما برای مجموعه‌های بعدی در حال طراحی پس‌زمینه‌هایی هستم که با موضوعات جلوی بوم (پرده‌ی سفید) مرتبط هستند. در پروژه بعدی روی موضوعات و محیط‌هایی فراتر از بوم تمرکز خواهم کرد. بنابراین این پروژه گفتمان‌های مختلفی را در هنر عکاسی بوجود می‌آورد.

_ زمینه‌های سفید در عکس‌هایت تقریباً مانند بیلبوردهایی برای طبیعت به نظر می‌آیند، چرا از آنها استفاده کردید؟

به جای نقاشی روی بوم، یک بوم پشت اشیاء می‌گذارم. این یک روش «عکاسی ـ کنش» است. رسانه‌های هنری دیگر، احساس و اندیشه هنرمندان را به شیوه‌ای کامل‌تر در بر می‌گیرند در حالی که من راهی را انتخاب کردم تا واقعیت یک شیء را همان‌ گونه که هست نشان بدهم. این یکی از دقیق‌ترین روش‌های بیان ماهیت عکاسی به مثابه ی یک اثر هنری است.

_ این مجموعه من را به یاد هنر اینستالیشن محیطی می‌اندازد، آیا کار تو قصد دارد تعدادی از رشته‌های هنری را با هم ترکیب کند؟

بله. این یک پروژه «عکاسی ـ کنش» است اما شماری از گفتمان‌های تاریخ عکاسی و هنر را هم، شامل می‌شود. بازآفرینی در ذات هنر است بدین معنی که هنر غذای فکری برای ذهن هنرمند را تامین می‌کند که به شکل اثر هنری نمایان می‌شود و باید به تماشاگران نشان داده شود. این وظیفه هنرمند است و در آخر تفسیر با مخاطب است. به کمک این پروژه سعی می‌کنم که ماهیت عکاسی را با هنر بازنمودی تشبیه یا مقایسه کنم.

گفتگوی مایک دری اسمیت با میونگ هو لی

میونگ هو لی عکاس کره‌ای، دکترای عکاسیاش را از دانشگاه جونگ آنگ کره جنوبی در سال ۲۰۰۸ دریافت کرده است. مجموعه "درخت" او در نوامبر ۲۰۰۸ در گالری Zandari کره جنوبی و همچنین سال ۲۰۰۹ در گالری Yossi Milo نیویورک آمریکا به نمایش گذاشته شده است. علاوه بر هنرش او در دانشگاه درباره عکاسی هم سخنرانی می‌کند.

عکس‌های میونگ هو لی از فرآیند پیچیده‌ای استفاده می‌کنند تا تصویری ساده را خلق کنند: درختانی جدا‌ شده از اطراف خود که به جهانی ماورایی اشاره دارند. در این مجموعه (درخت)، «عکاسی ـ کنش» بیشتر از یک ثبت است. زمینه‌ی سفید که بصورت چارچوبی پشت هر درخت قرار گرفته است، شیء را به موضوع تبدیل می‌کند و آن را از پیرامون‌اش ... دیدن ادامه ›› جدا می‌کند.



_ در آغاز چه چیزی شما را به عکاسی علاقمند کرد؟

عکاسی رسانهٔ هنری جذابی است. برخلاف فرم‌های هنری دیگر که فقط اندیشه و احساس هنرمند را بیان می‌کنند، عکاسی گفتمانی را ایجاد می‌کند که در آن هنرمند و مخاطب می‌توانند افکار و احساسات‌شان را با هم تقسیم کنند. چنین رویکردی، من را شیفته‌ی عکاسی، به عنوان مناسب‌ترین رسانهٔ هنری کرد. تا حالا بیشتر در کره جنوبی کار کرده‌ام، اما در آینده می‌خواهم که فعالیت‌ام را در سراسر جهان گسترش بدهم در این صورت شاید موضوعات بهتری را پیدا کنم. همان‌طور که می‌توانید ببینید، در این مجموعه درختان گونه‌های مختلفی دارند. چنین تنوعی، انبوهی از مردم یا گوناگونی مخلوقات را در یک مفهوم استعاری نشان می‌دهد. بنا‌‌بر‌‌این مایلم که درختان کشورهای دیگر را در کارم نشان دهم.

_ چه چیز درختان را دوست دارید؟

درختان موجودات شگفت‌انگیزی هستند آنها مردم را قادر می‌سازند که فیلسوفانه فکر کنند و از نظر زیباشناسی لذت ببرند. اما بیشتر اوقات ما ارزش چیزهای عادی روزمرهِ اطرافمان را درک نمی‌کنیم. شیوه‌ی نگریستن تازه به درختان یا بازگرداندن ارزش درختان است که همه‌ی موجودات را در کارم، تحت تاثیر قرار می‌دهد و منقلب می‌کند.

_ مناظر اطراف درختان ساده هستند، آیا عمدی است؟ چگونه این تنظیمات را انتخاب می‌کنید؟

قصد داشتم کارم را به بهترین شکل انجام دهم به این معنا که می‌خواستم به جای زبانی تصنعی و پیچیده فقط از عناصر ضروری استفاده کنم. معتقدم که یک هنرمند نباید منظورش را با چیزهای اضافی به مخاطب تحمیل کند. به عبارت دیگر او باید تا جایی که ابهامی بوجود نیاید، چیزهای غیر‌ضروری را حذف کند.

_ در پس‌زمینه برخی از عکس‌ها بالن‌ها و فانوس‌هایی دیده می‌شوند، چرا آنجا هستند؟

در این تصاویر سعی کردم یک درخت را از اطرافش جدا کنم. پس‌زمینه در این جا جهان است و درخت موجودات جهان را نشان می‌دهد. بالن‌های اضافه شده تلویحاً بر جهانی دیگر دلالت دارند. آنها به اندازه‌ی نقاطی ریز و نامشخص هستند اما سرشار از داستان های جادویی هستند که ممکن است در ورای این جهان وجود داشته باشند.

_ چرا عنوان مجموعه را «عکاسی ـ کنش» گذاشته‌اید؟

ماهیت این شیوهٔ عکاسی نشان دادن مکان‌های منتخب‌ام به مخاطبان‌ام و برانگیختن آنها است. می‌خواستم گفتمان عکاسی‌ام را به شکل هنر اجرا نشان بدهم.

_ آیا در حال بررسی محدودیت‌های عکاسی هستید؟

می‌توانم بگویم بله. در آینده روایت‌های گوناگونی از عکاسی را با چندین پروژه گسترش خواهم داد. پروژه‌های «عکاسی ـ کنش» می‌توانند به چند مرحله تقسیم شوند. فعلاً روی موضوعات جدا از محیط‌شان کار می‌کنم. اما برای مجموعه‌های بعدی در حال طراحی پس‌زمینه‌هایی هستم که با موضوعات جلوی بوم (پرده‌ی سفید) مرتبط هستند. در پروژه بعدی روی موضوعات و محیط‌هایی فراتر از بوم تمرکز خواهم کرد. بنابراین این پروژه گفتمان‌های مختلفی را در هنر عکاسی بوجود می‌آورد.

_ زمینه‌های سفید در عکس‌هایت تقریباً مانند بیلبوردهایی برای طبیعت به نظر می‌آیند، چرا از آنها استفاده کردید؟

به جای نقاشی روی بوم، یک بوم پشت اشیاء می‌گذارم. این یک روش «عکاسی ـ کنش» است. رسانه‌های هنری دیگر، احساس و اندیشه هنرمندان را به شیوه‌ای کامل‌تر در بر می‌گیرند در حالی که من راهی را انتخاب کردم تا واقعیت یک شیء را همان‌ گونه که هست نشان بدهم. این یکی از دقیق‌ترین روش‌های بیان ماهیت عکاسی به مثابه ی یک اثر هنری است.

_ این مجموعه من را به یاد هنر اینستالیشن محیطی می‌اندازد، آیا کار تو قصد دارد تعدادی از رشته‌های هنری را با هم ترکیب کند؟

بله. این یک پروژه «عکاسی ـ کنش» است اما شماری از گفتمان‌های تاریخ عکاسی و هنر را هم، شامل می‌شود. بازآفرینی در ذات هنر است بدین معنی که هنر غذای فکری برای ذهن هنرمند را تامین می‌کند که به شکل اثر هنری نمایان می‌شود و باید به تماشاگران نشان داده شود. این وظیفه هنرمند است و در آخر تفسیر با مخاطب است. به کمک این پروژه سعی می‌کنم که ماهیت عکاسی را با هنر بازنمودی تشبیه یا مقایسه کنم.
برنا این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
استیو مک‌کری (Steve McCurry) عکاس خبری :

استیو مک‌کری در سال 1950 در فیلادلفیا متولد شد و در دانشگاه پنسیلوانیا به تحصیل در رشته سینما پرداخت. مک کری عکاسی خبری را به صورت حرفه‌ای از جنگ شوروی در افغانستان آغاز کرد.
وی با چاپ عکس یک دختر افغان در مجله National Geography به شهرت جهانی رسید؛ تصویری که عنوان "فراموش نشدنی ترین عکس" را به خود اختصاص داد و چهره دختر را تبدیل به مشهورترین عکس روی جلد در تمام انتشارات ماه جون 1985 کرد.
این عکس همچنین در بروشورها، پوسترها و تقویم‌های کمک‌های بین‌المللی مورد استفاده های مکرر قرار گرفت. هویت "دختر افغان" برای 15 سال پنهان بود تا اینکه مک‌کری نام او یعنی "شربت گول" را به همه معرفی کرد. این عکس تبدیل به جنجالی‌ترین تصویر شد و در اندازه های بزرگ و تعداد انبوه به چاپ رسید و نیز توانست مدال طلای مسابقه رابرت کاپا را به خاطر بهترین گزارش تصویری از آن خود کند.
استیو مک‌کری قبل از همکاری با مجله ی National Geographic، طی سفرهایش به شبه ‌قاره‌ ی هند در اواخر دهه ی 70 متوجه علاقه شدید خود به عکاسی ... دیدن ادامه ›› شد. وی در ابتدا برای یک روزنامه ی محلی کار می‌کرد و از نشست‌ها، مسابقات کشتی مدارس و مسابقات فوتبال به صورت سیاه و سفید عکس می‌گرفت ولی کارنامه کاری او به اندازه‌‌ای خوب نبود که بتواند جذب روزنامه‌های بزرگتر شود. خود او می‌گوید: "به این نتیجه رسیدم چیزی که من را مجذوب می‌کرد سفر کردن بود، در نتیجه کارم را رها کردم. اما تا آن زمان تجربه ی عکاسی رنگی را نداشتم و می‌دانستم که مجلات سراسر جهان خواهان عکس های رنگی هستند."
بنابراین او 200 حلقه فیلم کداکروم با خود به هند برد.
او کار کردن روی تضاد‌ها و کشمکش‌های بین‌المللی را ادامه داد، از جمله جنگ‌های ایران و عراق، بیروت، کامبوج، فیلیپین، جنگ خلیج و جنگ افغانستان. عکس‌های مک‌کری به صورت جهانی در مجلات زیادی به چاپ رسیده و همینطور به صورت دائمی با مجله National Geography همکاری می‌کند.


در سایت اینترنتی pdn gallery مصاحبه‌ای با مک کری انجام شده که در ادامه می‌خوانیم:

PDN: چطور عکاسی را شروع کردید؟
مک‌کری: من دوست داشتم یک فیلم ساز مستند شوم و بنابراین در دانشگاه Penn Stateتحصیل در رشته فیلم و سینما را آغاز کردم، اما با شروع به فعالیت در روزنامه دانشگاه، شور و علاقه زیادی به عکاسی پیدا کردم. بعد از دانشگاه به دنبال شغلی به عنوان یک فیلم‌ساز بودم اما در یک روزنامه به عنوان عکاس جذب شدم و سه سال در آن‌جا ماندم.

PDN: در مورد اولین سفرتان به افغانستان صحبت کنید و آیا درست است که این سفر نقطه اوج کارهای شما محسوب می‌شود؟
مک‌کری: حرفه من به عنوان یک عکاس بدون‌ مرز در سال 1978 در هند آغاز شد. بعد از اینکه یک سال در آن‌جا کار کردم به شمال پاکستان رفتم. در هتلی که من اقامت داشتم دو مسافر افغان هم بودند. آنها وقتی فهمیدند که من عکاس هستم پیشنهاد دادند تا همراه آنها به کوه‌های مرزی افغانستان که جنگ در جریان بود ببرند تا بتوانم از آن‌ منطقه عکاسی کنم. آنها می‌خواستند از اتفاقاتی که در حال وقوع بود مطلع شوند و من پیشنهاد آن‌ها را قبول کردم.

ایده بسیار خوبی بود اما قبل از رفتن به شدت مضطرب بودم چرا که باید غیرقانونی از مرز عبور می‌کردم و وارد منطقه جنگی می‌شدم. ولی به خودم مسلط شدم و با جرات و اعتماد به نفس وارد افغانستان شدم. هنگام عزیمت به پاکستان، فیلم‌هایم را در جوراب و لباس‌هایم پنهان کردم و بعضی را به عمامه‌ام دوختم تا در صورت دستگیر شدن فیلم‌ها در امان باشند. خوشبختانه دستگیر نشدم و عکس‌ها در New York Times به چاپ رسیدند. من عکس‌هایی را در زمان حمله روس‌ها داشتم که هیچ کس دیگر نداشت. بسیاری از مجلات معتبر دنیا مثل Paris Match، Stern، Time، Newsweek و Time از عکس‌های من استفاده کردند. بعد از چند ماه کار برای Time و سپس همکاریم با National Geographic را شروع شد.

PDN: شما تا به حال چندین بار بازداشت و مضروب شده‌اید تا حدی که با مرگ فاصله‌ چندانی نداشته‌اید. چه چیزی باعث می‌شود که کارتان را ادامه دهید؟
مک‌کری: یک بار در هند نزدیک بود غرق شوم و بار دیگر در هواپیمایی در یوگوسلاوی بودم که ناگهان خودم را در عمق 10 فوتی زیر آب یافتم در حالی که به کمربند صندلی گیر کرده بودم و به طور معجزه‌آسایی توانستم نجات پیدا کنم. در همه این‌ها چیزی نمانده بود که جانم را از دست بدهم اما من ترجیح دادم که خطر کنم تا اینکه به خاطر ترس خودم را از معرکه دور نگه دارم.

PDN: پس شما هرگز تسلیم نمی‌شوید؟
مک‌کری: نه نه نه، هرگز. این بهترین زندگی است.

PDN:دوست دارید مردم چه چیزی در عکس‌های شما ببینند؟
مک‌کری: چیزی که می‌خواهم در کارهای من ببینند ارتباط انسانی است که بین همه ما وجود دارد. چه در هند زندگی کنیم چه در آفریقا یا در آمریکای لاتین. جدا از مذهب، زبان یا نژادمان ما همه اصالتاْ مثل هم هستیم.
PDN: آیا شما با آدم‌های عکس‌هایتان رابطه متقابلی برقرار می‌کنید؟
مک‌کری: من همیشه با سوژه‌ام ارتباط برقرار می‌کنم؛ چه در اردوگاه باشد چه در حومه بمبئی. همیشه سعی می‌کنم هنگام عکاسی، رابطه‌ای شخصی -هر چند مختصر- با آنها برقرار کنم.

PDN: شما به فقرایی که در خیابان از آن‌ها عکس می‌ گیرید پول هم می‌دهید؟
مک‌کری: من خیلی به این موضوع حساس هستم و همیشه از اینکه به فقرا و گدا هایی که در خیابان سوژه‌های من قرار می‌گیرند کمک کنم خوشحال می‌شوم. چرا که آنها بسیار مستمند هستند و گاهی هیچ دارایی ندارند. من فکر می‌کنم این نکته خیلی مهمی ست که وقتی با مردم در خیابان کار می‌کنیم در عوض کمک مختصری به آن بکنیم.

PDN: شما تقریبا همیشه به صورت رنگی عکاسی می‌کنید. دلیلی برای این کار دارید؟
مک‌کری: دلیل اصلی رنگی کار کردن من بازار فروش عکس است. ولی از طرفی معتقدم دنیا هم رنگی است و در واقع، رنگ یکی از ابعاد و عناصر مهم زندگی است. من فکر می‌کنم که یک عکس رنگی خوب باید نقش عکس سیاه و سفید را هم ایفا کند. من به دنبال محتوای احساسی نیز هستم و نمی‌خواهم عکس‌هایم‌ فقط در مورد رنگ باشند.

PDN: در حال حاضر مشغول به چه کاری هستید؟
مک‌کری:در نظر دارم به افغانستان برگردم و بعد از آن یک کتاب چاپ کنم و این در واقع داستانی است که من طی 22 سال دنبال کرده‌ام.
PDN: در بازگشتتان به افغانستان قصد دارید چطور عکاسی کنید؟
مک‌کری:این یک کتاب کاملا شخصی خواهد بود از تجربیات من و مکان‌هایی که برای من معنی خاصی دارند. عکس‌هایم دیگر در مورد افغانستان در جنگ نخواهد بود در مورد لباس‌ها، فرهنگ، معماری و مردمی خواهد بود که اکنون در حال زندگی هستند و این از هر چیز دیگری برای من مهم‌تر است.


PDN: با توجه به تجربیاتتان در افغانستان چه نکته مهمی را می‌توانید در اختیار عکاسانی که می‌خواهد برای اولین بار به این کشور بروند بگذارید؟
مک‌کری:اگر می‌خواهید از زنان‌هایشان عکس بگیرید باید کاملا محترمانه رفتار کنید چون نزدیک شدن به آنها، عکاسی از آنها و حتی ارتباط ساده کلامی با آن‌ها موضوع خیلی حساسی است و حکم تابو را در فرهنگ‌شان دارد. و مطلب دیگری که خیلی به آن تاکید می‌کنم این است که هرگز بدون حفاظت و مراقبت به مکان‌های خلوت و خطرناک وارد نشوید.

PDN: اگر زمانی مجبور شوید عکاسی را کنار بگذارید جه کار می‌کنید؟
اگر مجبور به چنین کاری بشوم فکر می‌کنم همچنان به سفر کردن ادامه می دهم زیرا برای من عکاسی و سفر دو مقوله ی مرتبط به هم است و من به هر دو علاقمند هستم. بنابراین اگر من عکاس نبودم حتما یک جهانگرد حرفه‌ای می‌شدم.

او به عکاسان جوان نصیحت می‌کند: "اگر می‌خواهید عکاس موفقی شوید باید عکس‌های زیادی بگیرید. گاهی به عکس‌های عکاسانی نگاه می‌کنید که کارهایشان مورد تحسین است زیرا آنها موضوع یا مکان خاصی را پیدا می‌کنند و در آن عمیق می‌شوند که این زمان زیادی خواهد برد و این موفقیت برای هر کس میسر و ساده نیست."
در حادثه 11 سپتامبر مک‌کری در استودیویش بود که هواپیماها به برج‌های دوقلو برخورد کردند او به سرعت به سمت شلوغی رفت و عکس‌هایش در کتابی با عنوان "11 سپتامبر در نیویورک" چاپ شد که مجموعه عکس‌های عکاسان مگنوم بود.
مک‌کری از سال 1986 به عضویت آژانس عکس مگنوم درآمده است.

نمایشگاه گروهی عکس در فرهنگسرای اشراق


نمایشگاهی از عکس‌های سحر منوچهری و سیدمجتبی حسینی با عنوان «ساده اما متفاوت» از ۸ تیرماه سالجاری در محل فرهنگسرای اشراق برپا خواهد شد.

آثار این نمایشگاه که با موضوعات طبیعت، معماری باستانی و برداشتی آزاد از جلوه‌های شهری عکاسی شده‌اند، در ابعاد متنوع و بر روی شاسی و برخی فریم‌ها با همراهی یک شعر در معرض دید بازدیدکنندگان قرار می‌گیرند. شایان ذکر است که این به گفته‌ی این دو عکاس محسوب می‌شود آنها عقیده دارند عکس، ثبت تصاویری است که ما همه روزه آنها را می‌بینیم ولی بهانه‌ایست برای نگاهی دوباره و شاید دقیق‌تر به آن مناظر.
سحر منوچهری متولد ۱۳۶۲ دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی عمران است. مجتبی حسینی نیز متولد سال ۱۳۶۴ و در حال حاضر دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در رشته‌ی ... دیدن ادامه ›› حقوق است. «ساده اما متفاوت» نخستین نمایشگاه این دو عکاس محسوب می‌شود که از حدود دو سال پیش فعالیت خود را به صورت جدی در زمینه‌ی عکاسی شروع کرده‌اند.

نمایشگاه تا ۱۸ تیرماه ۹۲ شنبه تا پنجشنبه از ساعت ۱۰ تا ۲۰ و جمعه‌ها از ۱۶ تا ۲۰ دایر است.
فرهنگسرای اشراق، تهرانپارس، بلوار جشنواره (روبروی ورودی ایستگاه مترو)
برنا و T R این را خواندند
محمدرضا افشاری، نینو، المیرا فرشچیان و امیرهوشنگ فیروزابادی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشگاه گروهی عکس در گالری آرته


نمایشگاه گروهی عکس با عنوان «دیوارهای شهر من» بعدازظهر جمعه هفتم تیرماه ۹۲ به میزبانی گالری آرته افتتاح می‌شود.
آبتین آبتین، فرهاد آذرین، آریا ابولحسنی، مونا بزرگی، هوفر حقیقی، گلریز خالقی، منصور شمسی، امید طاری‌فرد، لیلا ظلی، آرزو عمیدی، فائقه کلانتری، سارا مسینایی، رضا منصوری‌نژاد، نسترن محمدی، محمدرضا ماندنی، مهسا مرسی و زروان روح‌بخشان عکاسان شرکت‌کننده در این نمایشگاه هستند.

افتتاحیه: جمعه ۷ تیرماه ... دیدن ادامه ›› ۹۲ - ساعت ۱۶
نمایشگاه تا دوشنبه ۱۷ تیرماه سالجاری هر روز از ساعت ۱۶ تا ۲۱ برپاست.
گالری آرته، خیابان ملاصدرا، خیابان شیراز جنوبی، بلوار علی‌خانی، ۲۰ متری گلستان، ۱۲ متری دوم، پلاک ۳
برنا، نینو و ندا این را خواندند
المیرا فرشچیان و سارا نوجوان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشگاه عکس «پیدای پنهان» در خانه‌ هنرمندان:



نمایشگاهی از عکس‌های علیرضا قاسم‌زاده ایروانی با عنوان «پیدای پنهان» از عصر پنجم تیرماه سالجاری در محل خانه‌ی هنرمندان ایران افتتاح می‌شود.
موضوع عکس‌های این نمایشگاه عکاسی از قطره است و به گفته‌‌ی عکاس این نمایشگاه شامل ۱۷ عکس است که از بین بیش از ۳۰ هزار فریم عکس گرفته شده انتخاب شده‌اند. 8 عکس در اندازه‌ی ۶۰×۴۰ سانتیمتر و ۹ عکس در اندازه‌ی ۷۰×۵۰ سانتیمتر به صورت چاپ روی کاغذ عکاسی با قاب و پاسپارتو به نمایش گذاشته خواهند شد. این نمایشگاه پیش از این در نوروز ۹۲ به مدت ۱۷ روز در شهر زیرزمینی کاریز در جزیره‌ی کیش برپا شد.
عکاس در بخشی از بیانیه‌ی خود برای این نمایشگاه می‌نویسد: « دیدن دنیاس پیرامون از دریچه‌ی دوربین و بسیار نزدیکتر از دید طبیعی روزمره، ... دیدن ادامه ›› نادیده‌هایی را برایم آشکار کرد که لذت آن برایم کمتر از یک کشف نبود. دنیایی که در کسری از ثانیه شکل می‌گیرد و هر بار شکل و حجمی تازه می‌سازد، بی‌هیچ شباهت و تکراری. همگی واقعیت‌هایی هستند که از دیدگان ما مخفی مانده‌اند. یک هستِ ناپیدا...، یک "پیدای پنهان" .... با دیدن این دنیای شگفت‌انگیز از خود می‌پرسم آیا ناشناخته‌ها را پایانی هست؟»

افتتاحیه: ۵ تیرماه ۹۲ - ساعت ۱۷ تا ۲۱
نمایشگاه تا ۱۲ تیرماه جاری هر روز از ساعت ۱۴ تا ۲۱ دایر است.
نگارخانه‌ی میرمیران، خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی، باغ هنر، خانه‌ی هنرمندان ایران
عالی عالی عالی.... و باز هم بازی بی نقص علی سرابی که واقعا بی نظیر بود...مرد بالشی تاثیرگذار ترین نمایشی بود ک دیدم...فقط کاشکی احمد مهران فر بهتر بود ک همه چیز تکمیل تر میشد....
مرجان جان ای کاش وقتی گفتی که احمد مهرانفر بهتر بود منظورت رو از بهتر بودن میگفتی ؟ یعنی ایراد کار رو شما در چی دیدی ؟ مشکل کجا بود ؟ البته ممنون میشم
۲۳ خرداد ۱۳۹۲
مرجان جان به نظر من احمد مهرانفر خوب بود.. نوید یکم باید بیشتر کار می کرد ، هر جند لحن و بیان ش مخصوصا تو گفتن واژه ی "لعنتی" عالی بود.. مونولوگایی که احمد می گفت خیلی سخت بود اما خیلی خوب از پس ش بر می یومد.. علی سربی هم که مگه می شه بد باشه؟ فقط مشکل پیام ِ دهکردی ِ که کم کاره و دلمون زود واس ش تنگ می شه..
۱۳ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشگاهی دائمی از برخی عکس‌های نصرالله کسرائیان، عکاس باسابقه‌ی ایرانی، در محل کتابفروشی ویستا در تهران افتتاح شده است.
به گفته‌ی مسئولین این کتابفروشی در این نمایشگاه ۱۰۰ عکس در ابعاد ۳۰×۲۴ سانتیمتر به صورت چاپ شیمیایی با عنوان «گذار» (عکس‌های سیاه و سفید سال‌های ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۹) و «کوچه‌های جهان» (عکس‌های جدید نصرالله کسرائیان در خارج از کشور) به همراه ۱۵ تابلوی بزرگ تا حداکثر اندازه‌ی ۲۴۰×۷۰ سانتیمتر به صورت چاپ شیمیایی روی فوم برد وچاپ روی بوم ارائه شده‌اند.
نصرالله کسرائیان متولد ۱۳۲۲ در خرم‌آباد است و از سال ۱۳۴۵ عکاسی را به طور جدی دنبال می‌کند. او یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های عرصه‌ی عکاسی قوم‌نگارانه و بوم‌شناسانه‌ی ایرانی به شمار می‌آید. حاصل سفرهای وی به مناطق مختلف ایران طی این سال‌ها در چندین کتاب از جمله سرزمین ما ایران، کردهای ایران، ترکمن‌های ایران، بلوچستان، عشایر ایران، تهران، تخت جمشید، اصفهان، دماوند، درنگ و زندگی، ماسوله، ابیانه، اصفهان به چاپ رسیده است.

نمایشگاه از شنبه تا پنجشنبه‌ هر هفته از ساعت ۱۶ الی ۲۱ برای بازدید عموم دایر است.
کتابفروشی ویستا، سعادت آباد، بالاتر از میدان کاج، کوچه‌ی سوم، بعد از چهارراه مروارید، پلاک ۱۱