در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال مریم خیابانی | درباره نمایش خانه.وا.ده
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:22:07
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
"چشمان ِ کاملا باز"
در خانواده ای که تاوانِ هر مخالفتی، حذف ِ از آن است، زندگی با چشمان باز گریبان هر عضوی از این جامعه را خواهد گرفت.
نمایش خانواده جزو معدود آثاری است که بدین دقت حداقل در تیوال توسط کاربران عزیز به آن پرداخته شده، نگاه های تیز بینانه ای که دیگر به سختی جایی برای سخنی تازه باقی میگذارد. این اتفاق خود می تواند نشان از ارتباط قوی ای داشته باشد که اثر با مخاطب برقرار کرده است. اثری که روایت و فرم را با هم پیش می برد، روایتی که مضمون آن برای ما تماشاگران بسیار نزدیک است و آشنا. چه از بعد اجتماعی و نقش "خانواده" با تعاریف سنن ایرانی و چه بسط آن به اجتماع و بعد سیاسی آن. در هر دو حالت مخاطب ِ این اثر با دگم گرایی در هر طیف آن آشناست و رنج آن را در بازه ای از زندگی متحمل شده.
در مقابل هر سیستم توتالیتر، عصیان، قابل پیش بینی است، پسر بزرگ تر، با چشمان ِ باز ِ باز، مبارزه گر این میدان و آغاز طغیان است، با مشتهای گره کرده و ژست اغراق آمیزِ تفکر در بین پرده ها. فردی که با کوبیدن ترس های دختر بر سرش، وی را نیز با خود همراه می کند، هرچند دختر گامی از وی عقب تر است و دیدن و ندیدن میز ِ غذا، محل اختلاف ِ نگاه ِ این دو است. همراهی ِ این دو مبارز تا جایی پیش می رود که هدف، گشودن ِ چشمان ِ بسته ی باقی خانواده می شود، نقطه ی اوج آن صحنه ای است که دختر، به عنوان تنها واقعیت ِ موجود پشت میز نشسته و پدر و پدربزرگ در توهمات خویش به دنبال تعریف دوباره ی وی هستند. صحنه ای درخشان برای بازگویی خلاصه ... دیدن ادامه ›› ای از اثر.
درواقع در نمایش خانواده "چگونه دیدن" است که تفاوت ها و تشابه ها را می سازد. این مفهوم ِ تفاوت ِ "دیدن" و "نگاه" از صحنه ی اولین روشنگری و "ندیدن" هواپیما توسط پسر بزرگ آشکار می شود.
مفاهیم مرد سالاری، پدرسالاری، حاکم سالاری در همان پرده های اول زمانی که بچه ها برای پاسخ به پدر تک به تک از جا برمیخیزند مشهود است. پدری، مردی، قدرتی که در بند خود و خواسته ها و توهمات خویش است با آن دستهای بسته ی به دور ِ خود. این خودشیفتگی و خود بینی تنها برای در دست گرفتن راکتی از جنس واقعیت است که گشوده می شود و آن هم چه گشودنی،، پدر درمانده است و سرگردان که اصلا چطور باید از این وسیله استفاده کرد! پدربزرگ دوران پدر را طی کرده و ضعف کهولت گاهی وی را از پدر ناتوان تر و پذیرای سخن وی می کند اما زنان در این سیستم همیشه باید که مطیع باشند، مادربزرگ این رسم را به خوبی می داند و با تکرار نظرات پدربزرگ و جمله های ناتمام و بیان " و" های بسیار، ادامه ی این روند را به مادر میاموزد. مادری که مردد و نامطمئن است با همه ی "نه"ها و پلک های نگران و هر آنچه به وی دیکته شده را بیان می کند.
بیش از این جزئیات اثر و نشانه ها و واکاوی آن ها و نقش هر یک از اعضای خانواده به بهترین نحو توسط دیگر دوستان بیان شدند و ذکر مکررات است.
در نهایت ذکر این مهم لازم است که اولین و مهمترین ارزش نمایش خانواده، نمایشنامه ی خلاقانه و ایده ی قابل تعمیم و ملموس آن است که گامی است بسیار بلند برای جناب مساوات، کارگردانی ایشان و گروه عزیزشان به بهترین نحو ممکن انجام شده و توانایی همه ی این عزیزان در بدن و بیان آشکار است. اجزای یاریگر ِ نمایش، موسیقی، ایزار دکور ساده اما گویا، نور، گریم و لباس همه نشانگر حرفه مندی گروهی است که این نمایش را با هنر و حرفه ی خود به سرانجام رساندند. و پایان بندی اثر، لحظه ی وداع ِ بازیگران با تماشاگرها، تیر ِ خلاصی است بر مهر تایید اثری ماندگار در حافظه ی تیوال و تیوالی ها!
مریم عزیز نگاه شما به اثر به قدری قابل احترام و تامل که با تمام وجود لذت بردم از نوشته زیبات و به عنوان بازیگر کار به جرات میگم نوشته ات رو در ادامه اجراها بارها خواهم خواند تا یادم نره ما با تماشاگرانی تا این حد هوشیار و نابغه طرفیم و پشتمون از کوچکترین اشتباهی بلرزه
۲۱ آذر ۱۳۹۳
خانم خیابانی با تشکر از دقت نظری که داشتید و زمانی که برایمان گذاشتید و نگارش کردید فقط لحظه ی وداع بازیگران رو متوجه نشدم منظورتون چی بود؟
۲۱ آذر ۱۳۹۳
احسان بهلولی عزیز ممنونم از حسن نظرتون، توانایی و خلاقیت در بازی ها خصوصا با نقش دشواری که در این نمایش به عهده داشتین قطعا در ذهن مخاطب باقی میمونه و مشتاق آثار بعدی این گروه توانمند هستیم
جناب گرجی عزیز سپاس از شما که حضور تون دلگرم کننده است، منظورم زمان تشویق کردن از طرف تماشاگران و حضور پایانی شما عزیزان بود که به جای رو کردن به "مخاطب واقعی " ابتدا به دوسوی دیگر ابراز محبت کردین، گویا ادامه ای بود بر فضای توهم این خانوادهخلاقیت حتی در آخرین لحظه برایم بسیار ارزشمند است و خانواده دومین اثری است (پیش تر"صدای آهسته برف " نیز بدون رورانس پایانی تامل برانگیز داشت) که در این زمینه در یاد میماند
۲۱ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید