در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال مریم خیابانی | درباره نمایش بیرون پشت در
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:34:32
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
"بیرون پشت در" به عنوان اولین اثر اجرای عموم یافته ی ایمان اسکندری(اگر اشتباه نکنم)، نمایشی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت، اجرایی مملو از نشانه های یک اثر سورئال و فرم گرا.
این نمایشنامه یکی از مهمترین آثار بورشرت است چرا که شخصیت اصلی نمایش (بکمان) قرابت بسیار با وی دارد. اثری که یاداور می شود هر کجا و هر زمان در جایی جنگ است و در این بین بکمان های بیشمار خسته از ویرانی، هیچگاه این پیکار در ذهنشان تمام نمی شود. اینان بارها و بارها مسئولیت مرگ بی گناهان را با خود حمل کرده اند و سنگینی این بار، پاهایشان را خم کرده و کمرشان را شکسته. با پایان جنگ در جهان عینی اطراف نیز جایی برای گذاشتن این بار بر دوش دیگری نیست! پس بگو مگوهای مکرر با دیگری های ذهن آغاز می شود. بکمان نمی تواند جور دیگر، مانند دیگری اش جهان را بنگرد، برای او هنوز جنگ ادامه دارد، اینچنین است که عینک ضد گازش را رها نمی کند، وی جهان را در جنگ می بیند، جهانی که پس از یورش و دفاع، اکنون با محصول جنگ ادامه دارد: زنان ِ بی شوهر، کودکان از دست رفته، مادران و پدران ِ در حسرت دیدار فرزند خفته ی ابدی و مردان جوان ِ بی زن، بی فرزند، بی پدر و مادر، بی خانه، بی تخت...مردانی که در راه وطنی رفته اند که اکنون همه ی درهایش به رویشان بسته است و دردناک تر اینکه هیچ کس هم پشت آن درها منتظرشان نیست. حتی مرگ هم نمی پذیردشان...رودخانه هم بکمان را پس می زند! خدایگان مرگ در این زمانه بیشتر بلعیده و فربه تر شده و در مقابلش، خدایگان هستی، پیرمردی است که تنها فغان از دست دادن ِ کودکان بی گناه سر می دهد بی آنکه قادر به انجام کاری باشد!
توماج دانش بهزادی قطعا ستاره ی این اجراست و توانایی اش در نحوه ی بیان و استفاده از بدن آشکار است، باقی عزیزان نیز با کمی بالا و پایین از عهده ی این نقش های پیچیده برآمده اند. طراحی صحنه ساده اما بسیار کاربردی است و پلان ضربدری آن برایم یاداور نشان اس اس ارتش آلمان نازی بود. صدا و موسیقی ... دیدن ادامه ›› از عناصر پررنگ و تاثیرگذار اثر و بسیار یاری کننده در انتقال حس و خلق مکان و زمان است، طراحی نور و لباس هم قابل توجه است (خصوصا در مورد کرامر با بازی دوست داشتنی ایشان) هر چند در مورد نورپردازی با گشودن درها، نور برای مخاطب آزار دهنده بود اما یحتمل کارایی این نوع نورپردازی به معایبش سنگینی می کند.
نکته ای که به نظر می توانست در بهبود اثر یاری بخش باشد، مسئله ی "هجم صدا" ست. بیرون پشت در، نمایشی با کاراکترهای متعدد، موسیقی، تحرک و البته سکون های به جاست. مملو از قاب های زیبا که نشانگر توانایی بصری قوی جناب اسکندری عزیز در خلق این قاب هاست. اما هجم صدا بیش از ظرفیت ِ من ِ مخاطب بود، شاید استفاده از سکوت های بیشتر، کلام کمتر، یا اجرای آن در چند پرده با توجه به مدت زمان ِ نه چندان اندک آن، مفید واقع می شد که حداقل فرصتی برای استراحت ذهن مخاطب و تفکر در باب آنچه پیش آمده فراهم شود. چرا که ارائه اطلاعات از حجمی که بیشتر شود، قدرت ِ تاثیر گذاری اش کمتر و کمتر می شود. برای مثال در بخش مواجهه ی بکمان با مسئول تیاتر نیز سخنان ضبط شده ی این بانو که در هنگام آوازشان پخش می شد چندان واضح نبود و از بخش های پرهیاهو و نه چندان مفید اثر به شمار میامد.
در نهایت واضح است اجرای بیرون پشت در، نشانگر دغدغه مندی ذهن هایی است که قصد به تکرار افتادن نداشته و حاصل تلاش و زمان بسیاری است که این گروه جوان و خلاق در ارائه ی آن به کار برده اند و باید بیشتر دیده شود و امید است فرصت بیشتری برای دریافت نظر مخاطب داشته باشد. باشد که در آینده شاهد آثار بیشتر و رو به تکامل از ایشان باشیم.
با احترام و عرض خسته نباشید