در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مسیح بهنیا | درباره نمایش اتاق
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:19:53
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام.
من امشب برای سومین مرتبه، آخرین اثر دوست هنرمندِ فقیدم، ساشا کشوادی نازنین را به تماشا نشستم. عمده ی نقایصِ شب نخست اجرا در بیست و اندی روز قبل، به همت عوامل اجرایی علی الخصوص آقای سعید حسنلو گرامی، رفع شده و اکنون این نمایش ارزشمند با ریتمی مناسب، استفاده بجا از موسیقی در چند صحنه و بازی هماهنگ و بیان درخشانِ توأم با احساسِ اکثر بازیگران اصلی، به اثری بسیار محترم و قابل دفاع تبدیل شده که مخاطب به سادگی می تواند با هر داستانکِ آن، ارتباط برقرار کند.
پیشرفت این نمایش در خلال شبهای اجرا، برای مثال بازی منطقی شده و مناسبِ خانم زهره بختیاری در ایفای نقش زینب مرادی، نه فقط نشان از انتقادپذیریِ عوامل اجرایی دارد، بلکه بیانگرِ درک صحیح بازیگرانِ فهیم جوانِ نمایش از اهمیت کار و تلاش در به ثمر نشاندنِ آخرین اثرِ شادروان ساشا کشوادی عزیز است. واقعاً حیف که از اجرای این نمایشِ باکیفیت، تنها دو شب باقی مانده است…
عوامل اجرایی و بازیگران محترم نمایش اتاق! دست مریزاد و خدا قوت.
روح ساشای عزیز شاد و قرین آرامش.
دکتر مسیح بهنیا- ۱۴۰۰/۰۹/۰۹
امیرمسعود فدائی این را خواند
سوگند صدیقی و جعفر میراحمدی این را دوست دارند
سلام و عرض ادب
ممنون از اینکه ما رو به تماشا نشستین و سپاس از حسن نظرتون ???
۱۰ آذر ۱۴۰۰
ممنون از اینکه برای سومین بار کنار وهمراه ما بودید ??
۱۱ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عوامل اجرایی محترم نمایش اتاق؛ لطفاً با حوصله این متن را مطالعه کنید!
سلام.
من امشب، تماشاچیِ نمایش «اتاق»، آخرین اثرِ زنده یاد ساشا کشوادی بودم. شبِ نخستِ اجرای نمایش «اتاق» به اتمام رسید. اجرایی که فارغ از تمام نقایص و کاستیهای نمایشی (که البته بخشی از آن را باید ناشی از فقدان حضورِ کارگردان دانست)، مملو از درد و غم و احساس بود و بازیگران و تماشاچیان آن، به شدت تحت تاثیر فوت کارگردان فقید کار، ساشا کشوادی و حضور اشک آلودِ پرستارِ فداکار، بانو هلن بقایی، قرار گرفتند.
رویدادی نادر در تاریخ تأتر ایران: فوت کارگردانِ یک نمایش دو روز قبل از اجرا و حالا…، آغاز اجرا در شبِ هفتم سفرِ ناگهانی کارگردان به دیار باقی.
قبل از هر سخن باید معرفت و غیرت تهیه کننده و بازیگران و اعضای محترم گروه اجرایی اتاق را ستود که زحمات کارگردان فقیدِ نمایش را بی نتیجه رها نکردند و در این شرایط سخت کرونایی و در روزهای پراندوهِ غم آلودِ ناشی از هجرتِ شوک آورِ شادروان ساشا کشوادی عزیز، همت کردند تا نشان دهند «تأتر همیشه زنده است، حتی با ایست قلبی کارگردان!»؛ حضور گرم و خودجوشِ اساتید محترم خانه کارگردانان تأتر ایران همچون محمد رحمانیان، گیل آبادی و شکرخدا گودرزی، در شب نخست اجرای این نمایش، جلوه ای از حمایت جامعه صنفی تاتر از این اقدام و توجه توأم با احترام به تلاش بازیگران و عوامل اجرایی «اتاق» بود. تلاشی که من را نیز به مثابه یک تماشاچیِ دائمیِ تاتر، مُجاب کرد تا به احترام همه اعضای گروه اجرایی «اتاق»، کلاه از سر بر دارم و بهدر شب نخست به تماشای این نمایش بنشینم. ... دیدن ادامه ›› در عین حال، بر خود فرض می دانم که برای کمک به هرچه بهتر به ثمر نشستنِ این تلاش، نقایص و کاستیهای آنچه را تماشا کردم خطاب به عوامل محترم اجرایی این نمایش به شرح زیر، بازگو کنم؛ تا چه قبول افتد و چه در نظر آید…:
نقاط قوت اجرا در شب نخست:
۱- بازی درخشان آقایان رضا جهانی در نقش ایوب یاسین زاده، جواد پولادی در نقش رحمت غلامی و خانم پروا آقاجانی در نقش هلن بقایی را بدون تردید باید نقطه قوت نمایش «اتاق» در شب اول اجرا تلقی کرد. ‌
۲- همینطور طراحی صحنه (با لحاظ همه کمبودهای موجود) و البته، صدای رسای بازیگرانِ اصلی (غیر از خانم زهره بختیاری بازیگر نقش زینب مرادی) از دیگر نقاط قوت اجرای شب نخست بود.
نقاط ضعف اجرا در شب نخست:
۱-- نداشتنِ موسیقی در این کار، بسیار تأمل برانگیز است. البته در کلیپ و تیزرهای تبلیغاتیِ این کار، موسیقی زیبایی پخش می شود که ظاهراً آهنگسازِ آن، سرکار خانم سحر شاطری است و احتمالاً با فوت کارگردان، یا بنا به هر دلیلی الان از کار حذف شده است. استفاده از وسیقی در این کار قاعدتاً به تهییج بازیگر در صحنه های دراماتیکِ کار و نیز به غَلیانِ احساس تماشاچی منجر می شود و حتماً در برقراری رابطه ی تماشاچی با نمایش، بسیار مؤثر است. تصور می کنم در جایی که یکی از بانوان جوانِ با استعدادِ آهنگساز در گروه اجرایی اتاق حاضر است، عدم استفاده از موسیقی نه تنها به نمایش لطمه می زند و داستان را بی روح می کند بلکه «کم لطفی» نسبت به تماشاچی هم محسوب می شود. ضمن آنکه اگر موسیقی در این نمایش نیست، پس عبارت «آهنگساز» بر روی پوسترِ کار و در میان نام عوامل اجرایی، به چه معناست؟!؟!
۲- بدون تردید ضعیف ترین بازی در میان بازیگران شب نخست، بازی خانم زهره بختیاری در ایفای نقش زینب مرادی است. صدای کوتاه و نارسا، بازیِ بدون احساس و به شدت کُند و تأخیری و استفاده از عبارات بیهوده و تکراری که کمی از حوصله تماشاچی هم خارج می شود، بویژه در صحنه ی اعلام مرگ به شوهر و برادرِ بیمارِ متوفی، یلدا مناجاتی، مؤیدِ این مطلب است. به نظر، بازیِ احساسی تر توام با سرعت در اجرا و حذفِ عباراتِ اضافه در گفتار، بویژه در دو صحنه ی اعلام فوت، برای بهبود کیفیِ ایفای نقش زینب مرادی ضروریست.
۳- بازی بسیار بد و تعجب آورِ بازیگرانِ نقش شوهر و برادرِ بیمارِ متوفی، یلدا مناجاتی، از دیگر نقاط ضعف اجرای شبِ نخست بود. واقعاً جای سوال دارد: شوهری که خبرِ فوتِ همسرِ جوانِ سه ماهه باردارش را می شنود، اینچنین، بی روح و بی واکنش و راحت و «کیف به دست»، از صحنه خارج می شود؟!! یعنی حتی اینقدر هم شوکه نمی شود که لااقل کیفش از دستش بیافتد؟!؟! و یا برادری که آنچنان با حرارت و بسیار زیبا صحنه را شلوغ می کند و جویای حالِ خواهرش است، به یکباره با شنیدن این فریاد که «خواهرت مُرد!»، فقط کمی سکوت می کند و بعد با آرامش، دست خواهرِ دیگرش را می گیرد و بدون هیچگونه واکنشی با سکوت، صحنه را ترک می کند؟!؟! آیا این رفتارِ اخیر (خروجِ همراه با سکوتِ ناگهانی)، از کسی که آنچنان واردِ صحنه می شود و با استفاده از عبارت «حرومزاده» و نظایر آن یقه پرستاران را می گیرد، کمی غیرطبیعی و غیرقابل باور نیست؟! به نظر بازیها در این دو صحنه نیز نیاز به کمی تأمل و ترمیم دارد.
۴- بازی بی نهایت بی احساس پسرِ جوانی که نقش صابر را ایفا می‌کند بویژه در صحنه ای که خبر فوت پدرش را به پرستاران می دهد و قصد اخذ کلید از مادرش را دارد، بازی پر از «جیغ و فریادِ اضافه» ی خانمی که نقشِ همراهِ بیمار را دارد (بطوریکه دیالوگ‌هایش را به سختی می توانستیم بشنویم) و از ایوب می خواهد که تختی را به مادرش اختصاص دهد، و بازی تعجب برانگیز پرستاری که در صحنه ی نشستنِ آقای اشکان دلاوری در نقش آریا بر روی زمین، بالای سرِ او بیهوده می ایستد و بدون هیچگونه گفتگو یا واکنشی به او‌ خیره می شود تا ایوب یاسین زاده از راه برسد و به او بگوید «برو!»، از دیگر نقاطِ ضعفِ ملموسِ نمایش در شب نخست اجرا محسوب می شود.
با این حال، صرفنظر از موارد فوق که صرفاً در جهت کمک به اجرا در شبهای بعدی مطرح شد، اطمینان راسخ دارم که این نمایش در شبهای آتی و با انطباق بیشترِ بازیگران با فضای کار، اجراهای درخشانی را پیشِ رو خواهد داشت و قطعاً من نیز در حمایت از تلاش آن عزیزان، حتماً بار دیگر به تماشای نمایش خواهم نشست.
مسیح بهنیا- ۱۴۰۰/۰۸/۱۶
ممنون از اینکه تشریف اوردید و دقت بالاتون????
۱۷ آبان ۱۴۰۰
ممنون از حسن توجه و حمایتتون.
۱۷ آبان ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید