«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
قبل از هر چیز تشکر کنم از تیم اجرایی که بنده و سایر دوستان رو برای دیدن این نمایش دعوت کرد. کار قشنگی بود که امیدوارم ادامه داشته باشه. :)
نمایش رو دیدم و از دیدنش لذت بردم و بیشتر شگفت زده شدم که چرا نمایشی در این سطح با این استقبال کمتر از حد انتظار مواجه شده. حتی همراهم که به شدت آدم سخت گیری در نقد نمایش ها هست هم از دیدن کار لذت برده بود. بازیگر نقش کوریولانوس و نقش مادر کاملاً یک سر و گردن بالاتر از سایر بازیگرا بودن. بخصوص بازیگر نقش اصلی که از لحاظ بدنی و تنفسی عالی بود و کاملاً نشون دهنده این موضوع بود که روی کاری که داره انجام میده تسلط کافی داره.
در مورد جناب رضانیا چه میشه گفت جز اینکه ارزش این نمایش با هنرنمایی ایشون دو چندان میشه. در بعضی از لحظات نمایش به قدری ایشون قطعات موسیقی رو شورانگیز اجرا می کردند که توجه مخاطب رو از خود نمایش به موسیقی در حال اجرا جلب می کردند.
نمایش در برخی از موارد ضعفهایی داشت و مهمترین ضعفش از نظر من این بود که هنوز مخاطب واقعیش رو نمیشناخت. بعضی از مفاهیم رو کاملاً سربسته و برخی دیگه رو کاملاً شعاری مطرح میکرد. این حد از شعارزدگی حداقل به مذاق بنده خوش نمیومد. جناب کوشکی (که اکثر کارهاش رو دوست داشتم) همیشه به نظرم میومده که تیم یک دستی در پشت صحنه ندارن و همه عوامل در یک سطح نیستن. مثلاً دکور این نمایش (با اینکه از ایده پرچمها خوشم اومد) ولی میتونست خیلی بهتر باشه. یا مثلاً متوجه نشدم بازیگری که کارتهای "جنگ"، "تبعید" و... رو نشون میداد دقیقاً به چه علت دقیقاً همون طراحی لباسی نمایش "رویای یک شب نیمه تابستان" رو داشت! و از اون بدتر اینکه در اجراهای اول گویا لباس دقیقاً هم به همون رنگ بوده. به نظرم این ضعفهای کوچک از ارزش واقعی این کار کم میکرد.