هیولاخوانی
من امشب این نمایش رو دیدم. بعد از تموم شدن نمایش یا حتی قبل از تموم شدنش، حس بدی نسبت بهش داشتم. یعنی اصلاً دوستش نداشتم...
به چند دلیل؛
مهمترین دلیلش این بود که باز هم از جناب یعقوبی یک کار تکراری با موضوعی تکراری و با حرفهایی تکراری دیدم.
آیا این نمایش، نسبت به «یک دقیقه سکوت» یا «نوشتن در تاریکی»، حرف جدیدتری داشت؟
آیا موضوعی فراتر از اون موضوعات گفته شد؟
موضوع همهی این نمایشنامهها یک چیز بود: بهطور کلی، خفقان!
دلیل دیگه از حس بد من نسبت
... دیدن ادامه ››
به این نمایش، سیاهنمایی بیشازحد مساله بود که کاملاً توی ذوق میزد. راستش من زمان دیدن این نمایش یاد فیلم «سنگسار ثریا» افتادم. فیلمی که به شدت ازش متنفرم؛ و سیاهنمایی محض و تا حدی کذب در مورد یک مساله در ایران بود...
من با کلیت مساله مشکل ندارم و حتی طرفدار چنین حرفهایی هم هستم.
کسی هست که از سانسور و خفقان خوشش بیاد؟
طبیعتاً من هم از سانسور بیزارم. من هم از خفه کردن هر تفکر مخالفی در نطفه بیزارم. من هم با تفکرات عصر جاهلیت مشکل دارم. من هم از همین تفکرات جاهلانه ضربه خوردم. من هم عقدهی حرفهای فروخوردهم رو دارم. من هم مثل بقیهی مردم این کشور در یک خفقان خاموش به سر میبرم.
سانسور کردن تفکرات، کاری جاهلانهست. کاری برای دوران عصر جاهلیت...
من نمیدونم که دقیقاً جناب یعقوبی چرا اینقدر روی این مساله پافشاری داره. من هیچی در این مورد نمیدونم. ولی به نظرم با نوشتن چنین نمایشنامههایی و یا اجرای اونها به آرامش میرسه. (میدونم که این نمایشنامه نوشتهی خانم نغمه ثمینی هست، ولی به نظرم ایشون از روی دست جناب یعقوبی این نمایشنامه رو نوشتن)... نمیدونم شاید هم احساس مسئولیت میکنه!
من کاری به این کارها ندارم؛
من از حرفهای تکراری بدم میاد. من از تکرار یک موضوع تکراری بدم میاد.
مطمئناً این نمایش، از اون نمایشهاییه که خیلیها دوستش دارن. چون اصولاً خیلیها از شنیدن حرفهایی که توی نمایش زده میشه، خوششون میاد. که وای چه حرفی زد! چهجوری اجازه دادن چنین حرفهایی بزنه! و ... ولی راستش من دیگه گوشم از این حرفها پره. دیگه این حرفهای تکراری، برام جذاب نیست.
از این حرفها که بگذریم...
به بازی خوب بازیگرها میرسیم. به بازی خوب همهشون. و مخصوصاً علی سرابی دوستداشتنی... که اگه نقشش منفی هم باشه، بازم نمیشه دوستش نداشت...
بقیه عناصر اجرا هم برای من کاملاً معمولی بود.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
گروه همیاری عزیز؛
به بهانهی این نمایش و موضوعش، فقط میخواستم یه حرفی باهات داشته باشم.
سانسور عقاید و نظرات دیگران کار خوبی نیست. حتی اگه اون نظر بر خلاف میل شما یا دیگران باشه. هر کسی حق داره نظر خودش رو داشته باشه و همینطور حق داره اون رو بیان کنه. حتی حق داره اون رو با ادبیات خودش هم بیان کنه.
من هم قبول دارم که سانسور بعضی از نظرها اجتنابناپذیره. من هم قبول دارم که کسی حق نداره در این فضا حرفهای زشت و رکیک بزنه. و ...
ولی همیاری عزیز شما نظرهایی که حق بودن دارن رو از بین میبری. این کار اصلاً خوب نیست.
برای مثال شما "بیارزش خواندن یک نمایش" رو توهین میدونید و این نظر رو حذف میکنید. واقعاً از نظر شما این حرف، حرف بیادبانهای هست؟
هر کسی حق داره نظر خودش رو داشته باشه. چه درست، چه غلط. دیگران در مورد نظر اون فرد قضاوت میکنن که آیا درست بوده یا غلط...
میدونم حرفهای من تکراریه. و میدونم جوابی که الان با خوندن این نوشته تو ذهنتون اومده هم تکراریه...
ما هم مدام یک موضوع تکراری رو تکرار میکنیم.
[پس چرا به جناب یعقوبی ایراد بگیرم!]
فقط خواستم بدونی سانسور عقاید دیگران کار خوبی نیست.
مداد قرمز الان دست شماست. مواظب باشید!