موسیقی-نمایش ترانههای محلی
اول، حرف آخرم؛
مطمئناً نقطه قوت این کار، موسیقی این کاره. توی این موسیقی-نمایش، موسیقی حرف اول و آخر رو میزنه. موسیقی و ترانههای مختلفی که توی این کار اجرا میشه بسیار لذتبخش و روحنوازه. مخصوصاً و مخصوصاً هنر خوانندههای خانوم. من واقعاً از هنرنمایی این خانومها لذت بردم. از نظر من این اجرای خانومها و هنرنماییشون یه سر و گردن از بقیه بالاتر بود.
صدا و احساس این خانومها اینقدر جذاب و دوستداشتنی بود که بعد از اجراشون، حتی صدای علی زند وکیلی هم جذابیت خودش رو از دست داده بود!
من به شخصه جلوی هنرنمایی خوانندههای خانوم این کار سر تعظیم فرود میآرم و امیدوارم که بتونیم بیشتر از هنرنمایی این عزیزان استفاده کنیم...
همونطوری
... دیدن ادامه ››
که از اسم این کار معلومه این کار به دو بخش موسیقی و نمایش تقسیم میشه. من بخش موسیقی این کار رو دوست داشتم ولی بخش نمایش رو نه. از نظر من این کار از لحاظ نمایشنامه به شدت با ضعف مواجهه. یعنی به نظر میآد نمایشنامهی کار خیلی با عجله و بدون تفکر خاصی نوشته شده. البته به موضوعاتی هم اشاره میکرد که خوب بود. مثل اپیزود ترکی و یا اپیزود کردی، که حقایقی رو بیان میکرد که شاید خیلی هم تلخ باشن. ولی کلیت داستان به نظر من سرهم کردن نمایشنامهای بود برای این اجرا...
من وقتی به موسیقی-نمایش «ترانههای قدیمی» فکر میکنم هنوز بیشتر اپیزودها و بخشهای نمایش یادم میآد و هنوز یادمه داستان اپیزودهای اون کار چی بود. ولی اگه راستش رو بخوام بگم در مورد این کار بعضی از قسمتهای کار اصلاً یادم نمیآد در مورد چی بود. هنوز دو سه ساعت هم از تماشای این کار نگذشته!
خلاصه کنم؛ موضوع نمایشهای این کار برای من جذابیتی نداشت و اصلاً نمیتونستم باهاشون ارتباط برقرار کنم. و در طول اجرای نمایش دوست داشتم زودتر تموم بشه و موسیقی شروع بشه.
در مورد بازیها؛ از نظر من بازی بازیگرها کاملاً معمولی بود و چیز خاصی برای ارائه نداشتن. به جز علی سرابی در اپیزود بلوچی که استعداد دیوانهکنندهی بازیگری خودش رو به رخ همه میکشه.
در مورد طراحی صحنه؛ طراحی صحنهای توی این کار وجود نداشت. مثل موسیقی-نمایش «ترانههای قدیمی». یه نیمکت گذاشته میشد و برداشته میشد.
و مساله ناراحتکننده اینجا بود که این نیمکت در جایی قرار میگرفت که از ردیف اول بالکن تماشاگر نمیتونست ببیندش. نمیدونم در مورد این موضوع چی باید بگم...
در مورد موسیقی؛ خوانندههای خانوم بسیار قویتر از خوانندههای آقا ظاهر شدن! ولی بهطور کلی همه خوب بودن. اسم «فردین خلعتبری» کافیه. دیگه نیازی نیست تعریفی از کارش بکنیم. کار توی زمینهی موسیقی نواحی هم بسیار ارزشمند و دوستداشتنیه.
و در نهایت؛ اگه توی این کار بخش نمایشها رو حذف میکردن و فقط موسیقی اجرا میشد، من خیلی بیشتر دوست میداشتم کار رو. ولی به دلیل کسلکننده بودن بخش نمایشها برای من، نمیتونم بگم کار لذتبخشی رو دیدم.
پ.ن.
من امشب بلیت ردیف اول بالکن رو داشتم و همون اول نمایش فهمیدم من نمیتونم کار رو از اونجا ببینم. رفتم و روی اون جانپناه بالکن، گوشهی گوشه نشستم. سر اون اپیزود اول من کلاً داشتم از ترس میمردم. از ترس اینکه یه موقع نیفتم پایین. بهخاطر همین کلاً اون اپیزود مازندرانی نفهمیدم چی شد. ولی کمکم عادت کردم به نشستن تو اون مکان و آخرهای کار هم یه پام رو آویزون کرده بودم اونطرف و راحت بودم...
تا الان تو همچین موقعیتی تئاتر ندیده بودم. هیجانانگیز بود. بابت این تجربهی خوب باید از محمد رحمانیان تشکر کنم...