در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مسعود آبایی | درباره فیلم دربند
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:03:13
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دربند

من بطور کلی از این فیلم راضی بودم و خوشم اومد. ولی از همون دقیقه‌ی اول تا آخرین لحظه حرص خوردم. به شدت حرص می‌خوردم. و اعصابم بهم می‌ریخت. من در تمام مدت این فیلم اذیت شدم. حرص خوردنم یا اذیت شدنم به دلیل ضعف فیلم نبود، به دلیل موضوع کلی فیلم بود. موضوعی که من رو همیشه آزار می‌ده و اذیت می‌کنه. اونم چیزی نیست جز انسان‌دوستی الکی همراه با محبت‌های ساده‌لوحانه...

موضوع فیلم موضوع کاملاً تکراری‌ای بود. از این قضیه، ده‌ها فیلم و سریال قبلاً ساخته شده. دختر یا پسری که از شهرستان می‌آد تهران که بره دانشگاه... و بعدش گرگ و بره و این جور حرفا... این فیلم هم همین موضوع تکراری رو داشت.
اما اینجا یه کوچولو فرق می‌کرد، انگار این دختر اونقدرها هم ساده نیست مثلاً. فکر می‌کنه حواسش هست. موقعی که می‌خواد حتی به پستچی هم امضا بده می‌ترسه. یعنی یه پله از قبلی‌ها جلوتره... ولی توی رفاقت این زرنگی‌ها از یادش می‌ره... یعنی این دختر خنگ نیست، این دختر مهربونه. این دختر زیادی معصومه... ... دیدن ادامه ›› چشم‌های معصوم این دختر تو کل فیلم حرصم می‌داد. این معصومیت عذاب‌آور بود برای من... وقتی ببینی یه پرنده‌ی کوچولو لای سیم خاردار گیر کرده چه حسی پیدا می‌کنی؟ من همون حس رو داشتم.

ولی از طرف دیگه من یه مشکلی با فیلم داشتم. اینکه من معتقد به مهربونی‌های این‌چنینی و انسان‌دوستی‌های بی‌معنی نیستم. من دلیلی برای چنین رفتاری نمی‌بینم. من کلاً این کارا رو قبول ندارم.

زمانی که داشتم فیلم رو می‌دیدم، دلم برای دختره می‌سوخت. و احساس ناراحتی داشتم نسبت بهش. ولی الان که دارم بهش فکر می‌کنم، می‌بینم نباید دلم براش بسوزه. خودش اشتباه کرد. خودش اشتباهی مهربونی کرد. در جایی که نباید می‌کرد.

خلاصه‌ی مطلب؛
این فیلم به نظر من یه فیلم «معمولی نسبتاً خوب» بود.
نمی‌دونم... ولی حس می‌کنم هر چی که زمان بگذره، نظرم به سمت «معمولی نسبتاً متوسط» میل می‌کنه. ولی امیدوارم این‌طور نشه!

پ.ن.
این فیلم صددرصد جزو اون فیلم‌هایی که من دوست نداشتم نیست، چون اونجا فیلم‌‌هایی مثل «چه خوبه برگشتی» و «رسوایی» هستند و زشته که من این فیلم رو تو اون گروه قرار بدم. بین «دیدم» و «دوست داشتم» تردید دارم اما دوست دارم خوشبین باشم و بگم دوست داشتم... ولی با ارفاق!
آخی.یکی حرف دل منو زد.
:)
مرسی
۱۰ مهر ۱۳۹۲
من فکر می کردم فقط خودم انقد حرص خوردم :)
قبل دیدن نقدارو نخوندم که داستان واسم لو نره ، الان می بینم چقد با همه یه حسم
۱۰ مهر ۱۳۹۲
مارال؛ خوشحالم که با نظرم موافقی! :)

رعنا؛ ممنونم از تایید تو!

مهتاب؛ آره. این عجیب بود که دختره تنها باید می‌رفت دنبال خونه و این جور کارها... موافقم با نظرتون!

غزاله؛ نه. فیلمش کاملاً حرص‌دهنده بود! :) تو هم طبیعی بود که حرص بخوری، مثل بقیه...
۱۱ مهر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید