در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مسعود آبایی | درباره نمایش رابینسون کروزویه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:50:27
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
رابینسون کروزوئه
من دیشب این تئاتر رو دیدم. تئاتر خوبی بود. تئاتری کوتاه ولی پر از حرف بود.
تقریبا همه چیز تو این تئاتر در حد قابل‌‌قبول بود. انتظارم از یه تئاتر 60 دقیقه‌ای کمتر از این بود...

بازی همه بازیگرها، مخصوصا بهرام افشاری خیلی خوب بود. بازیگرها خیلی با هم هماهنگ بودن. و این هماهنگی به خوبی خودش رو نشون می‌داد... موسیقی و یا آهنگهایی که توسط بازیگرها ساخته می‌شد رو دوست داشتم. مخصوصا آهنگی که آخر کار پخش شد فوق‌العاده بود... فضای کار ساده اما دوست‌داشتنی بود...

شاید فضا و ظاهر این تئاتر شاد و کمی طنزگونه بود، ولی به نظر من غم سنگینی هم می‌تونه پشتش باشه. غم تنهایی... راستش شاید من اینطوری می‌دیدم و اینطوری حس می‌کردم. من تنهایی رو تو این تئاتر حس می‌کردم. تنهایی حسیه که فقط یه سری از آدم‌ها تجربه‌ش می‌کنن. بعضی‌ها تو یه جزیره‌ی ناشناخته، و ... دیدن ادامه ›› بعضی‌ها تو یه جامعه‌ی شلوغ و پر از آدم... اینکه تنهایی خوبه یا بده رو نمی‌دونم، فقط این رو می‌دونم که تنهایی غم میاره... تنهایی دیوونگی میاره... تنهایی مرگ میاره...
بگذریم...

البته طبیعتا این تئاتر نقطه‌ضعف‌هایی هم داشته و می‌تونست بهتر از این هم باشه. این تئاتر ظرفیت این رو داشت که بیشتر روش کار بشه، بیشتر موضوعش پرداخت بشه و ...
فقط یه چیزی بگم که از نظر من زیاد جالب نبود... اینکه ما بیایم از تیکه‌کلام‌های شخصیت‌های معروف و محبوبی که مردم می‌شناسنشون و دوستشون دارن استفاده کنیم زیاد بد نیست، ولی به شرطی که یکی دو بار باشه... بعدش دیگه قضیه مسخره می‌شه. دیشب رابینسون در جاهای مختلف و مکرراً از عبارت «چی شده؟» استفاده می‌کرد که تقریبا همه می‌دونن که این تیکه‌کلامِ چه شخصیتی هست. بار اول من هم خوشم اومد، ولی تکرارش تکراری شده بود!!!

حرف آخر ؛
دیشب بعد از اینکه از سالن اومدم بیرون به شدت اعصابم بهم ریخته بود. این دفعه نه به این خاطر که از تئاتر ناراضی بودم بلکه به خاطر اینکه یک سری تماشاگر نذاشتن که یه ثانیه‌ی این نمایش خوش از ذهنم پایین بره! خنده‌های مداوم و زننده‌ی چند نفر تمام فضای تئاتر رو بهم ریخته بود. خندیدن بد نیست، ولی اینکه با صدای مزخرفی به هر چیزی بخندی بَده. بازیگر می‌گفت "من کارگرمو زدم" می‌خندیدن... می‌گفت "برو" می‌خندیدن‌... می‌گفت "بیا" می‌خندیدن... و الخ!
مشکل ما همیشه همینه. مردم ما به جای اینکه فکر کنن، می‌خندن. به جای اینکه فکر کنن، گریه می‌کنن. به جای اینکه فکر کنن، داد میزنن. و ... و هر کاری می‌کنن، اِلا اینکه فکر کنن!

آقا مسعود مرسی از نقد سلیس رکُ راستت. :)
در مورد مبحث خنده های نابجای یکسری تماشاگرای ناتماشاگر منم موافقم واقعاً... اصلن یه وعضی. :|
۲۴ تیر ۱۳۹۲
بیتا نجاتی (tina2677)
نمیدونم دوستان تیوال چقدر با این نظر من موافقند ، ولی بخاطر شکایتهای زیادی که اخیراًدر نقدهای دوستان می خونم ، چند روز پیش به این فکر افتادم که پیشنهادی به مسوولین یکی از تماشاخانه های خصوصی بدهم،هرچند مطمئنم موافقت نمیشه حداقل تو این شرایط، ولی معتقدم نمایش تئاترهای یک سالن باید حداقل در چند اجرا فقط به تماشاچیان حرفه ای و دوستداران نمایش اختصاص داده بشه به این صورت که علاقه مندان حق عضویتی پرداخت کنند و کانونی تشکیل بشه که چند اجرای یک اثر فقط برای بازدید این افراد تخصیص پیدا کنه، اینطوری از ورود تماشاچی غیر حرفه ای تئاتر که علیرغم همه تمهیدات و تذکرات ، بازهم ملزم به رعایت آداب تماشای یک نمایش نیست، جلوگیری میشه و مخاطبین حرفه ای با آرامش و تمرکز به تماشای نمایش می نشینند و از دیدن اون لذت می برند.
۲۷ تیر ۱۳۹۲
نظر شما خوبه... ولی همانطوری که گفتین تو این شرایط امکانپذیر نیست... این چیزی که شما میگین ایده آله، ولی ما اصولا با ایده آل فاصله ی زیادی داریم!
۲۷ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید