در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مسعود آبایی | درباره نمایش احساس آبی مرگ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:33:39
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
احساس آبی مرگ
دیشب به همراه دوستان این تئاتر رو دیدم. به نظرم تئاتر خوبی بود و ارزش حداقل یک بار دیده شدن رو داشت. البته نمی‌تونم بگم تئاتر خیلی خوبی بود. تئاتری مستندگونه که به موضوع خیلی خاصی پرداخته بود، ولی به نظر من اونقدرها که من دلم میخواست تاثیرگذار نبود. حداقل من یکی رو نتونست تحت تاثیر قرار بده. تنها دو صحنه توی این تئاتر بود که منو یه جوری کرد، یکی همون اول داستان که موبایل دو نفر زنگ میخوره، خبر بد، افتادن چند نفر و پخش شدن قرآن... و دومی حرفای «پسرخاله» (که طبیعتاً امتیازی برای این تئاتر محسوب نمیشه)... باقیِ نمایش خیلی معمولی و بدون تاثیرگذاریِ کافی!

موضوع این تئاتر موضوع خاصی بود... اعدام یا قصاص بچه‌هایی که مرتکب قتل میشن... من نمی‌دونم این تئاتر با چه هدفی ساخته شده... اینکه باید این بچه‌ها رو بخشید و چون بچه بودن و یا تو شرایط خوبی نبودن این کار رو کردن، پس باید بخشیده بشن... یا نه، باید بزنن قصاصشون کنن تا دیگه از این کارا نکنن!
من نمی‌دونم دقیقا هدف این تئاتر چی بود... ولی اون طور که حس می‌شد تمایل به سمت بخششِ این بچه‌ها بود... من با این قضیه موافق نیستم. من نمی‌تونم قبول کنم که همه‌ی این بچه‌های قاتل باید بخشیده بشن... من نمی‌تونم قبول کنم که مثلا دو تا نوجوانی که توی دعوای خیابانی باعث کشته شدنِ دو نفر آدم شدن، و هنوز هم درس عبرت نگرفتن و توی زندان سر قضیه‌ی مسخره‌ی فوتبال با هم درگیر میشن، باید بخشیده بشن... نه، اتفاقا اینا باید کشته بشن!

ما نمی‌تونیم ... دیدن ادامه ›› یه حکم کلی بدیم که مثلا باید همه‌ی این بچه‌ها رو بخشید و یا برعکس باید همه رو قصاص کرد... بستگی به شرایط داره... میشه بعضی‌ها رو بخشید، ولی بعضی دیگه رو نباید بخشید.
من نمی‌دونم ما چه اصراری به بخشش این قاتل‌ها داریم... مثلا میگیم ما تو اون شرایط نبودیم شاید ما هم بودیم ما هم همین کار رو می‌کردیم و غیره... آره واقعا شاید اینطور باشه... شاید ما هم توی شرایط مشابه اشتباهاتی بکنیم... ما هم شاید توی شرایطی قرار بگیریم که مرتکب قتل بشیم... خب باید تاوانش هم بدیم.

حرفِ من اینه: ما میگیم که دلیل خیلی از این قتل‌ها نه خودِ اون قاتل بلکه شرایطِ اون قاتل بوده، و اینکه چون اون فرد تو اون محیط و شرایط رشد کرده مرتکب قتل شده... من می‌تونم این حرف رو قبول کنم ولی معتقدم ما باید هم اون شرایط بد و هم اون فردی که تو اون شرایط بد رشد کرده رو از بین ببریم.
من دلیلی نمی‌بینم که همه‌ی آدم‌ها زنده بمونن... خیلی‌ها می‌تونن از بین برن!

من به دلیلِ نظراتی که بالا گفتم نتونستم تحت تاثیر این تئاتر قرار بگیرم... ولی به نظرم باید به دست‌اندرکاران این تئاتر بخاطر پرداختن به این موضوع و زحمت‌هایی که کشیدن، خسته نباشید گفت. این موضوع موضوعیه که نمیشه راحت باهاش کنار اومد. پس نمیشه زیاد به این تئاتر هم ایراد گرفت، چون موضوعش موضوع مساله‌داریه!
تلخ و قابل تفکر
۱۳ تیر ۱۳۹۲
درود بر تو مسعود آبایی عزیز
منم متاسفم دوست عزیز و امیدوارم روح خواهر عزیزت شاد باشه و قرین رحمت الهی و در برابر بزرگواری و روح بزرگ خودت و خانواده ی محترم و عزیزت فقط می تونم سکوت کنم و فقط حرف خوبت رو تایید.

"بیاییم یه کمی عقلانی به مسائل نگاه کنیم و الکی دچار احساسات کاذب نشیم."
۱۵ تیر ۱۳۹۲
آقای ابایی عزیز، برای اتفاقی که برای خواهرتون افتاده متاسفم از صمیم قلب و منم متوجه هستم که قرار نیست همه آدم ها بخشیده بشن و این به نوعی ظلم در حق دیگرانه اما به نظر شما بین یک انسان عاقل و بالغ که تصمیم به تجاوز می گیره یا قتل عمد با یک کودکی که درک درستی از دنیای بیرون از خودش نداره فرقی نیست واقعن ؟ از طرف دیگه همون طور که شما به خانواده مقتول مثلن در یک قتل حق میدین نباید این رو هم در نظر بگیرید که خانواده فرد قاتل هر چقدر هم گناهکار باز از داشتن عزیزشون محروم میشن... به هر حال برای چنین اتفاقایی هیچ وقت نمیشه حکم کلی صادر کرد... اگر ادبیات من هم باعث شده آزرده خاطر بشید با این که همچنان سر موضع خودم هستم ولی ازتون عذر می خوام.
۱۵ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید