"نمایشی کور از نمایش نامه ایی بینا"
نام موریس مترلینگ باعث شد تا ب تماشای این اثر بنشینم و هیجان و انرژی مضاعف گروه های تازه نفس توام با نمایش نامه ایی شاه کار، امید یک اتفاق خوب رو دو چندان کرده بود.
گریم خیلی خوب(زشت کردن دختر زیبا با اون تُن صدا فوق العاده)
استفاده از بازیگر جوان جای کشیش پیر خوب نیست.
طراحی لباس هوشمندانه - سرد و یک دست بدون بیرون زدگی
بازی ها در یک سطح معقول(البته بازی زن دیوانه رو ب شدت دوست داشتم، هر چند از کار بیرون زده بود و اون خون بازی! و اَکت ها منو یاد فیلم های ترسناک ژاپنی می انداخت!).
طراحی صحنه متوسط - محدود کردن فضای سن با چنین چیدمانی خوب از آب درنیومده - اگر منظور القای حس زندان و حصار بود، این حس منتقل
... دیدن ادامه ››
نمیشه و در دکور بندی لنگ میزنه .دوست داشتم دمای سالن ب واسطه ی متن پائین آورده تا حس سرما بیشتر منتقل بشه، یا با استفاده از مِه ب سردی جنگل دامن زده میشد.
طراحی نور میتونست خیلی بهتر ازین باشه و در انتقال مفاهیم و احساس کمک شایانی انجام بده اما ضعیف عمل کرده و جاهایی از کار بیرون میزنه.
مهم ترین ضعف اثر، طراحی صدا هست. شروع و قطع بی موقع موسیقی، صدای بلند ک باعث میشه دیالوگ ها شنیده نشن و میشد انتخاب های بهتری هم داشت.
نوع روایت گری باعث میشه ک مخاطب مدام خط اصلی داستان رو گم کنه. گاهی بازیگران مستقر در جاهای مختلف صحنه همزمان حرکات متفاوت انجام میدن و حرف میزنن ک این حرکاتِ همزمان اما ناهمسو حواس مخاطب را پرت میکنه.
من متوجه منظور خروج و ورود مداوم دختر دعا خان ب صحنه نشدم.
نمایش در رسوندن مفاهیم مورد نظر نمایش نامه موفق نیست و بین رئال و سورئال در رفت و آمدِ.
و ب امید دیدن کارهای بهتر از این گروه پُر پشتکار.. 🍀