ساده است..گاهی وقتها هر چقدر تلاش کنی و بدوی،هر چقدر قلبت تند بتپد و هر چقدر احساس رقیق داشته باشی، باز هم طرد میشوی.چرا که از قانون اکثریت فاصله گرفتی . مهم نیست که عالم و آدم از یک قانون تبعیت میکنند، این مهم است که اقلیتی با قوانین کفشی تو را له کنند..این که بشوی مرتیکه ی جیر تو جیر..این که بازنده خرافات باشی..خرافاتی که گاهی هم مصلحتی است.
از همه اینها که بگذرم،اگر در باور خودت برافراشته باشی،حالت خوب است.
من شیش وهشت را دوست داشتم.
هیچ کدام از عناصرش پیچیده نبود..نه متنش..نه بازیهایش..نه صحنه..
اما از آن نمایشها بود که پیچیده گیهای دل و روحت را با خودت مواجه میکرد.
در مورد من اینطور بود که لزوما همه گیر نیست.
همین روان و گویا بودنش بود که برای من دلنشینش کرد.همین که خلاقیت زیادی داشت.همین که رنگ سبز
... دیدن ادامه ››
در طیفهای مختلف با هنرمندی استفاده شده بود و لباس و صحنه را زیبا کرده بود.
پایان نمایش را فوق العاده می نامم..با یک قطعه موسیقی که عالی بود..مهم ترین نقطه قوت کار موسیقی و افکتهای صوتی اش بود.
سپاس جناب فزونی
از تمام گروه به خاطر تلاشهایشان و خلق این کار سپاسگزارم.
:)