(نقل به مضمون)
دن کامیلو: خب باشه، غسل تعمید میدم، چه اسمی براش انتخاب کردی؟
شهردار: امممم، اسم که... تالین...
دن کامیلو: چی چی؟
شهردار: تالین...، (با صدای آروم) استالین...
دن کامیلو: چی؟
شهردار: (با صدای واضح) استالین...
دن کامیلو: ببر توی کلیسای بلگراد غسل تعمید بده این حرومزاده رو
شهردار: این حرف آخره؟
دن کامیلو: حرف آخر!
شهردار: حرف آخر؟
دن کامیلو:
... دیدن ادامه ››
حرف آخر!
شهردار: به جهنم، میخوام ببینم اگه بچه غسل تعمید نبینه زمین به آسمون میچسبه؟؟ (در حال رفتن با عصبانیت) اون پنجاه تا دوچرخه رو هم تعمیر نمیکنم.
دن کامیلو: (به دنبال شهردار) خلط مبحث نکن خلط مبحث نکن... (شهردار رفت) چُ اَه، خلط مبحث کرد!
:))))