هر طور میخواهی زنان این نمایش را قضاوت کن؛ این موضوع نمایش نیست؛ این نمایش میخواهد تو را به قضاوتی از خودت برساند و نه آنها.
مسئله این نیست که زن های این نمایش گناهکار بودند یا بیگناه، مسئله این است که تو گناهکاری یا بیگناه. قرار است تو به یاد گناهان و دردهایت بیفتی.
اگر این زنان را گناه کار میدانی، تو نیز گناهکاری. آیا تو کینه در دل راه نداده ای؟ آیا حسادت نکرده ای؟ آیا گرفتار طمع نیستی؟ آیا تن به هوس نمیدهی؟ آیا بی منطق نبوده ای؟ آیا تا به حال عاشق نشده ای؟ آیا سادگی نکرده ای؟
اگر آنها را بیگناه میدانی، باز تو گناهکاری چرا که در جامعه ای حضور داشتی که به آنها ظلم کرده است و تو به سهم خود در
... دیدن ادامه ››
این ظلم شریکی.
از طرفی این زنان چه گناهکار و چه بیگناه، درد دارند. آیا تو این دردها را تا به حال لمس نکرده ای؟
هنر نمایش همین است که انسان را به خودشناسی برساند و نمایش "عامدانه، عاشقانه، قاتلانه" به خوبی از پس این مهم برمیآید و نمونه ای از یک تئاتر ناب است.