در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مصطفی بیگ محمدی | درباره نمایش سقراط
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:22:04
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

تاریخ دیدنِ نمایش: جمعه 27 دیماه

بازی ها:
بازی جناب فرهادِ آئیش گرم، روان و دلنشین بود. چه در لحظه های طنز آلود که ملازم خودمانی بودن و رهاشدگی بود. چه در صحنه های خروشیدن و خشم گرفتن علیهِ استبداد و جهل. تکنیک و قدرت صدایشان در پرده ی آخر -و بخصوص در لحظه ی ادای دیالوگی به این مضمون که "گیریم که مارا کشتید، بعد از ما با جوانان چه خواهید کرد" - شکوه مندانه در فضای تالار وحدت طنین انداز شد.
بازی بانو لادن مستوفی با اینکه از حیثِ اجرای متن موردنظرِ کارگردان خالی از اشتباه بود در عین حال یکنواخت و عاری از خلاقیت نیز بود. خنده های بیش از اندازه و ری اکشن های تکراری هم مزید بر ... دیدن ادامه ›› علت شده بود.
جدا از بازیِ جنابِ فرهاد آئیش، بازیِ بازیگران بخش های آوازی هم جزو نکات برجسته و قابلِ توجه نمایش بود که با هماهنگی بسیار زیاد و مهارت مثال زدنی باندصوتیِ پر و پیمانی خلق کردند.
در کل بازیها اکثرا با معیارهای کلاسیک خوب، کم نقص و کارشده بودند و خوشبختانه تپقی هم مشاهده نشد.

طراحی صحنه:
جنابِ نعیمی در مصاحبه با آوای تیوال مدعی شده اند که جزو معدود کارگردانانی هستند که از عمق 36 متری صحنه ی تالار وحدت به تمامی و درستی استفاده کرده اند. به نظرم هر جزئی از یک اثر نمایش زمانی می تواند کارکرد درست خود را پیدا کند که فلسفه ی وجودی خود را در کنار سایر عناصر و در تناسب با کلِ اثر بدست آورد. صرفِ قرار دادن کتابخانه ای غول آسا که حضوری دائمی در منتهای عمق میدان داشته باشد و یا بازیگران نقش های فرعی که از انتهای صحنه می گذرند نمی تواند به تنهایی به عمق صحنه ی نمایش فلسفه ی وجود ببخشد. به نظرم در بسیاری از لحظات واقعا تفاوتی ایجاد نمی کرد که مثلا بازیگران به جای عمقِ 10 متری در فاصله ی 2-3 متری صحنه قرار گیرند.

کارگردانی و نویسندگی:
سقراطِ خلق شده به قلم جناب نعیمی بیشتر از جنس عرفای عاقلِ دیوانه نمایی چون بهلول است(که در تاریخمان نمونه هایش را فت و فراوان داریم) تا فیلسوفی که در کنار طنزِ معروفش اثرگذار و جریانساز بوده و متاسفانه بیشترِ استدلالاتش در حوزه ی مذهب جای می گرفت تا فلسفه و دغدغه های هستی شناختی. – با نگاهِ خوشبینانه- از اندیشه های اصلی سقراط و فضای آن دوران تنها می شد رگه هایی از اومانیسمِ ناب یونان باستان و تاکید بر ارزشهای مستقلِ فردی در برابر میلِ یکسان پسندِ جامعه (که از مهمترین میراثهای رسیده از یونان باستان به فرهنگِ کنونیِ غرب می باشد) را مشاهده کرد.
شاید تنها جایی که کمی به برخوردهای اندیشه گی اش با سایر فلاسفه می پرداخت صحنه ی تالار مشاهیری و جانگیری مجسمه ها بود که در آن هم به بیان تیتروارِ اندیشه ها بسنده شد. حتی بخش برخورد فلسفی افلاطون و سقراط بخصوص پیرامون مفهوم دموکراسی بسیار مختصر و خالی از کوشش در استدلال از هر دو سو بود. بخش اصلی روند داستان هم که به برخوردِ سقراط با خانمها بر می گشت بیشتر به کار طنزآفرینی و ایجاد پاساژ آمده بود. حتی نگاه سقراط به تئودوته هم فراتر از نگاهِ فیلمهایی چون "مالنا" تورناتوره نمی رود و بیشتر ناشی از شیفتگی شخصی ست تا تفاوتِ نگاهِ وی به نقش زن در جامعه.
مورد دیگه ای که (باسواد محدودِ من در فلسفه) به نظرم اشتباه اومد(اگر اشتباه می کنم لطفا تصحیحم کنید)، بیانِ اندیشه ی "هراکلیتوس" از زبانِ " گرگیاس" که نماینده ی سوفسطائیان در مناظره با سقراط بود. {هراکلیتوس: "همه چیز در سیلان است. نمی توانی دوبار در همان رودخانه گام بگذاری" از: جامعه ی باز و دشمنان آن/کارل پوپر/عزت الله فولادوند/خوارزمی/چاپ سوم/ص 37}

به شخصه هیچ سر از ارتباطات بینامتنی و بعضا فرامتنی ای که برقرار کرده بودند در نیاوردم. مثلا اینکه جمله ی معروف ارسطو درباره ی افلاطون ("من استادم افلاطون را دوست دارم، اما حقیقت را از وی بیشتر دوست می دارم") رو به جمله ی سقراط درباره ی – به گمانم رم- تبدیل کرده بودند یا اینکه جمله ی معروف هملت چه کارکردِ بینامتنی در میان دیالوگهای سقراط داشت!؟

متاسفانه در نهایت سقراط اثری ست که به نظرم علیرغم داشتنِ پتانسیلهای دراماتیک و اندیشه گی فراوان، در سطح کار می کند و از تاثیر ماندگار باز می ماند.

پ.ن: اعتراف می کنم که متاسفانه دیدن این نمایش(که شخصیت اصلی اش حاضر نشد حتی برای نجات جانش قانون را زیرِ پا بگذارد) تنها با زیرپاگذاشتنِ قانون، سوار بر ترک موتور از میدان تجریش تا چهارراه ولی عصر برایم میسر شد. (در عرض 30 دقیقه باید از دربند به تالار وحدت می رسیدم)
از همه بهتر اعترافتون بود :)
۰۱ بهمن ۱۳۹۲
اعترافو خوب اومدید :)))
۰۲ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید