*******خطر: در این مکان احتمالِ لو رفتن داستان وجود دارد :))*******
از نظرِ من جالبترین نکته در این نمایش آشنازدایی هایی بود که به شکلی خلاقانه انجام شده بود. به عنوان مثال فرشته ی مهربانِ آبی رنگ که همیشه در خاطرات کودکیِ ما به لطافت و پاکی مادران بود و سمبل دلسوزی و مهر، در نگاه خلاق و زیرک نویسنده ی کار تبدیل به نوجوانی شیطان و بازیگوش و تا حدی فراموشکار شده بود(صفاتی که بیش از هر چیز ما رو به یاد پینوکیوی نسخه اصلی میندازه) و در مقابل پینوکیو که همیشه نوجوانی قدرنشناس، حواس پرت، خوشگذارن و دروغگو معرفی شده به نوجوانی مهربان و آرام و تاحدی زیرک تبدیل می شود(که در نهایت حتی از پسِ گربه نره و روباه مکار برمیاد). تنها مواردی که شاید به نوعی ضعف متن و اجرا به حساب بیاید، ساده بودن دیالوگها و روند کلی داستان بود.
بازیِ زوجِ گربه نره و روباه مکار فوق العاده شیرین و حرکات و اکت بدنشان هماهنگ
... دیدن ادامه ››
و لبریزِ از خلاقیت بود. از ایده محدود شدن شخصیتِ گربه نره به "میو میو" هم بسیار خلاقانه و به جا استفاده شده بود. بازی فرشته مهربان و پینوکیو هم روان و دلپذیر بود.
و نقطه قوت اصلی نمایش جنبه های فنیِ کار بود. طراحی صحنه و لباس، ایده های کارگردانی اعم از اکت بازیگران تا اکسسوار. از اوجهای این هنرنمایی تکنیکی یکی در صحنه اولین ظهور فرشته مهربان بر پدر ژپتو و به تصویر کشیدن توهمهای ژپتوی مست بود و دیگری در صحنه کلاس درس. همچنین بازی با نور و سایه(شبیه سایه بازی چینی ها) که توسط چراغ قوه و شابلونها در قسمت تحتانیِ سن انجام میشد بسیار رویایی و دلنشین بود.
پ.ن: کار گروهیِ هماهنگ این هنرمندانِ جوان (بخصوص هارمونی زیبای مابینِ طرحی لباس
، صحنه، نور و کارگردانی)که همگی بدور از تک نوازی و خودنمایی و در خدمت یک کل واحد بودند، خیلی آموزنده بود.
با سپاس فراوان از همه دوستان جوان هنرمند و نازنین در گروه تئاتر "بوهمی"