اخطار: خطر لو رفتن داستان و نیز کیفیت هنری اثر صد در صد وجود دارد.
خوشحالم که امشب کار رو دیدم. اما نه به این دلیل که از کار خوشم اومد. نه! چون قصد داشتم هفته بعد دوستانم رو جمع کنم دور همی بریم به تماشای این تئاتر. ولی به تجربه دریافتم که همیشه نمی توان به بازخوردهای مثبتی که حول آثار شکل می گیره اکتفا کرد و هیچ چیز جای تجربه مستقیم اثر رو برای قضاوت در مورد کیفیت هنری اش نمی گیره.
به جز بازی خوب و روان جناب عامل هاشمی در نقش نوروز و آمادگی بالای بدنی و اکت خوب آقایان حمید رحیمی و سینا کرمی به ترتیب در نقش کال تپل و نفله نکته مثبت دیگری نمی توان گفت. موسیقی نقش بیش از حد پررنگی در کار ایفا می کرد که در بسیاری از لحظات حتی مخل به گوش رسیدن دیالوگ ها می شد (به خصوص در صحنه های آواز دسته جمعی). به شخصه مخالف ایجاد جو مفرح و همراهی مخاطب با اثر نمایشی نیستم ولی خنده ای که به صرف قر و قمیش و بالا و پایین پریدن بدست آید و پیاپی و بدون تامل جهت یافتن علتی برای خنده باشد بیش و پیش از اینکه به اثر برگردد به خارج از متن و حال و هوا و خواسته درونی مخاطب بر می گردد.
نمایش به لحاظ دراماتیک چفت و بست محکمی نداشت. به عنوان مثال هرجا شخصیت میرزا مفخم ایرادات بجا و منطقی می گرفت تاج الملوک (عمه) صرفا به بهانه تفریح و خنده گره از کار کال تپل و دار و دسته اش باز می کرد. حتی اگر منطق روایی اثر رو بر بی منطقی هم بگذاریم(فضای خل خلی و جفنگ موجود در بعضی کمدی های خاص)،صرف حمایت عمه از کال تپل و بقیه خیلی لوس و تکراری جلوه می کند. در نهایت هم که عمه می گوید از اول آنها را می شناخته به هیچ وجه باورکردنی نیست و سودی به حال روند دراماتیک اثر ندارد. نچسبت ترین قسمت ماجرا هم تمهید نویسنده در بی ارزش بودن جواهرات بود که قرار بود به عنوان آس آخر جای خالی بسیاری
... دیدن ادامه ››
از حفره های دراماتیک اثر را پر کند (مثلا اینکه چرا عمه جان و شیرین با وجود اطلاع از دزد بودن این سه ترسی به دل نداشتند). حکمت نقش جارچی را هم (غیر از اینکه خنده ای از تماشاگر بگیرد) نفهمیدم.
در آخر با نهایت احترام هنری ای که برای جناب هدایت هاشمی و همچنین تلاش بارز گروه در جهت خشنودی و رضایت تماشاگران، قائلم. ولی از این کار راضی نبودم و به هیچ یک از دوستان این اثر را توصیه نمی کنم.