«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
چرایی اینکه بازیها در این نمایش رئالیستی بود ولی صحنه پردازی سمبلیک، ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود تا اینکه دریافتم: "این آدمها هستند که حقیقت دارند"؛ شرایط، موقعیتها، جهان و همه چیز در حال تغییره اما آدمها و انگیزه هاشون همیشه همونی هستند که هستند؛ انگیزه هایی مثل عشق، خانواده، عرق میهن، یار و دیار، ایثار، مادر... شرایط در طول تاریخ تغییر می کنه، شمشیر و نیزه و تیر و کمان جاشون رو به توپ و خمپاره می دن، کبوتر نامه بر جاش رو به بی سیم می ده، خلاصه شکل جنگها تغییر می کنه در حالیکه آدمها همچنان آدمند و دلشون برای نامزدشون تنگ می شه درست مثل دل اجدادشون و نیز احتمالا نوادگانشون در آینده...
صحنه پردازی خلاقانه آروند دشت آرای علیرغم سادگی، حرفهای زیادی برای گفتن داره، صحنه ای که هم می تونه گذشته باشه، هم حال و هم آینده؛ صحنه ای بی زمان و بی مکان که در عین حال همه جا و همه زمانها هم هست.
و در آخر اینکه شوخیها حکم همون زمین مین گذاری شده رو دارند، هر خنده ای در ذهن مخاطب می تونه صدای انفجار یک مین باشه، شلیک آگاهی به ذهن مخاطب، آگاهی از حقایق بسیار ساده، که اغلب بعلت عادی بودنشون فراموششون می کنیم؛ اینکه آدمها در شرایط خاص نقابهاشون رو کنار می زنند و چهره حقیقیشون عریان می شه (چهره ای که گاه خنده دار، گاه ترسناک و گاه رقت انگیز جلوه می کنه)، اینکه آدمها گشنشون می شه، می ترسند، نیاز جنسی دارند و... در حقیقت زمانی می شه گفت که شوخیها رو دست فهمیدیم که بجای خندیدن اشکمون دربیاد! ما در حقیقت به خودمون میخندیم...