در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مجتبی سلیمان زاده | درباره نمایش فاوست
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:47:00
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دیشب توفیق تماشای «نمایش موزیکالِ (!) فاوست» رو پیدا کردم. کاری بود جداً چشم‌نواز و سرگرم کننده (البته این اصطلاح مثل شمشیر دولبه است) که حقیقتاً اگر دو نکته نبود گزینه دوست داشتم رو انتخاب نمی‌کردم، یکی نورپردازی بدیع و درخشان بیشتر صحنه‌ها و دیگری بازی باز هم بدیع و درخشان مسعود دلخواه.
نورپردازی در بعضی پرده‌ها شاهکار بود بخصوص در صحنه شورش کارگران و انتخاب بجای چراغ کلاه‌های ایمنی بعنوان تنها منبع نور موجود در صحنه؛ ترکیب نور قرمز و فام متالیک گویها هم اثرگذار بود؛ همچنین استفاده از نور جانبی برای تأکید بر شخصیتها در بعضی صحنه ها، آدم رو به یاد سینمای امپرسیونیستی آلمان می‌انداخت.
در خصوص بازی مسعود دلخواه هم باید عرض کنم اگر اسم نمایش بجای «فاوست»، «مفیستو» می‌بود، خیلی از نقاط ضعف کار بخودی خود برطرف می‌شد (بخصوص شخصیت‌پردازی تا حدودی ناقص فاوست). فکر می‌کنم بیش از 80% اثر گذاری این شخصیت به توانمندی بالای شخص دکتر مسعود دلخواه بر می‌گرده، او صاحب کلاس خاصی در بازیگریه که کمتر در میان بازیگران قدرِ سینما و تئاتر ایران از گذشته تا به حال مشابهی داشته، بازی یی کاملاً فنی، سنجیده و علمی؛ اوج هنر ایشون رو در زمانی می‌توان حس کرد که دیالوگها رو با صدای آرام بیان می‌کنند در حالیکه جملات به خوبی مفهوم و قابل شنیدنند (حتی تو تالار درندشت وحدت).
و اما نکات سلیقه‌ای:
-نمایش بسیار حجیم بود و می‌شد خیلی از حشویاتش رو هرس کرد. اجرای آوازها و رقصها (بر خلاف نمایش سقراط) متن اصلی رو تحت‌الشعاع قرار داده بود ... دیدن ادامه ›› و فاصله‌ای میان پرده‌ها ایجاد می‌کرد که چندان مطلوب نبود. حضور اینهمه آدم روی صحنه در اینجا مانع از دیده شدن اشخاصی که واقعا باید دیده بشند، می‌شد (باز هم برخلاف نمایش سقراط).
-ریتم و حتی سبک اجراء در نیمه اول داستان بکلی در تضاد یا حتی در تنافر با نیمه دوم بود، در واقع دوپارگی داستان به اجراء هم سرایت کرده بود! نیمه اول یک کمدی نسبتاً مفرح داستانگو با ریتم ملایم و شاعرانه، و نیمه دوم یک تراژدی با مایه‌های اکسپرسیونیسم (و یه جاهایی رئالیسم سوسیالیستی به سبک شوروی سابق) بود که ریتمی بسیار تندتر داشت.
-اگر فاوست یا فاستوسهای (ریشه لاتین همین فاوست خودمون) مختلف تاریخ رو نگاه انداخته باشید، متوجه می‌شید که:
فاوست، هملت نیست که دو به شک باشه...
فاوست دون کیشوت نیست که توهم زده باشه...
فاوست مکبث نیست که فریب بخوره...
فاوست دون ژوآن نیست که فریبنده باشه...
فاوست کالیگولا نیست که قربانی امیال خودش بشه...
فاوست آنتیگونه نیست که تعصب روی اصولی داشته باشه...
دکتر فاستوس مثل دکتر کالیگاری یه دانشمند دیوانه نیست...
فاوست زئوس نیست که از ملکوت خداییش حوصله‌اش سر رفته باشه...
فاوست قیصر نیست که غیرتی بشه سرِ ناموسش برادرای آب منگل رو قتل عام کنه...
فاوست فرد آگاهی است که با آگاهی کامل و از روی اراده، مسیری رو انتخاب می‌کنه که تا آخر پاش می‌ایسته و تمام مسؤولیتهای اون رو بعهده می‌گیره؛ فاوست ترجیح می‌ده به دوزخ بره ولی التماس نکنه؛ فاوست نماینده اراده خودشه نه طبقه پرولتاریا؛ فاوست...
شخصاً عاشق کاراکتر فاوست هستم و در میان پرسوناژهای ادبیات شرق و غرب او رو بسیار خاص می‌دونم. فقط می‌تونم بگم چیزی که دیشب دیدم، فاوست نبود.
نفسم گرفت فعلاً تا همینجا بسه...
چقدر پاراگراف آخر نقدتون (مقایسه فاوست با سایر شخصیت ها) رو دوست دارم.
۰۸ تیر ۱۳۹۳
خواهش می کنم، شما لطف دارید جناب خورشیدی عزیز؛ کماکان این عرایض رو واجد اصطلاح نقد نمی دونم.
۱۰ تیر ۱۳۹۳
آفرین؛ فرای هم رای بودن یا نبودن:)
۱۲ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید