در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مجتبی سلیمان زاده | درباره نمایش موسیقی-نمایش ترانه‌های محلی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:47:58
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
آقا اصلا تئوریهای هنرهای دراماتیک رو ولش، بی خیال قواعد صحنه و اجرا؛ این نمایش حال من (و فکر می کنم، سایر تماشاگران) رو جا آورد و همین کافیه.
حقیقتا محمد رحمانیان رگ خواب تماشاگر حرفه ای و غیر حرفه ای (از جمله من) رو به دست آورده، جوریکه چشمم رو به روی همه ضعفها و اشکالات احتمالی نمایشنامه و اجرا (به شرح انتهای پست) می بندم و می گم: «دست مریزاد و خدا قوت» (و نیز شیر مادرت حلالت...!)؛ جگرم رو حال آوردی جناب رحمانیان با این نمایش.
بازیها خوب بود و دلچسب، نمی خوام بگم کدوم بهتر و کدوم کمتر بهتر بود، (مثلا بگم بازی امیر کاوه آهنین جان رو بیشتر دوست داشتم؛ اصلا اصرار نکنید که نخواهم گفت) چون کار در کلیتش قابل احترام بود؛ موسیقی هم که خودش یه پا کنسرت بود.
یک مساله جالب در بررسی این کار وجود داره و اون اینه که تازه اکنون، در حقیقت، زمان اظهار نظر در مورد سه گانه رحمانیان رسیده؛ برای بررسی این کار معیار مناسبی وجود داره، یعنی دو کار «ترانه های قدیمی» و «در روزهای آخر اسفند». در این سه گانه رحمانیان مروری می کنه بر ذهنیات، نگرشها، خاطرات، دردها، شادیها، آرزوها و وجدان «انسان ایرانی» و با کمی بسط معنایی «انسان»؛ در این اثر آخر بخصوص، محمد رحمانیان نقش وجدان انسان ایرانی رو بازی می کنه و از دردها می گه، دردهایی که خودمون عامل بوجود آوردن بخشهای زیادی از اونها هستیم.
اگر این سه اثر رو یکپارچه در نظر بگیریم و بصورت یک اثر در موردش قضاوت کنیم، میشه یک سند تاریخی برای آیندگان در خصوص قضاوت در مورد ابعاد اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی در دوران ما. اما در مقام قیاس میان این سه اثر (البته صرفا سلیقه خودم رو بیان می کنم) در روزهای آخر اسفند از انسجام بیشتری ... دیدن ادامه ›› برخوردار بود و ترانه های قدیمی گزیده گوتر بود و این اثر احساس بر انگیزتر.


و اما انتهای پست معهود:
۱-مقام اول در انسجام نمایشنامه و اجرای کم نقص به «در روزهای آخر اسفند» می رسه؛ در انتهای نمایش امشب (ترانه های محلی) که همه بازیگرها روی صحنه اومدند، وقتی علی عمرانی روی صحنه اومد لختی تامل کردم که او هم مگه در این نمایش بود؟! واقعیتش اینه که برای یه لحظه دیگه یادم رفته بود که اصلا اپیزود اول نمایش چی بود! خب البته این شاید برگرده به ضعف حافظه من یا طولانی بودن کار و شاید هم قدری عدم انسجام در نمایشنامه و یا شاید هم اشکالات روز اول اجرا.
۲-تقریبا چیزی به نام صحنه پردازی وجود نداشت؛ قصد جسارت ندارم ولیکن گروه ارجمند موسیقی با حضورشون در صحنه زحمت دکوراسیون رو هم کشیده بودند؛ البته پرده ای که در انتهای سن، هم نقش اکران رو بازی می کرد و هم مرز میان دو دنیا رو القاء می کرد، ایده خیلی خوبی بود.
۳-حجم صدا برای سالن اصلی تئاترشهر زیاد بود؛ این حجم صدا برای سالن بزرگتری مثل تالار وحدت یا برج میلاد (احتمالا) مناسبتر بود.
۴-با اینکه نمایش از پرگویی به دور بود ولیکن مدت زمان دو ساعت و ربع براش یه کوچولو زیاد بود و البته صندلیهای نامناسب سالن اصلی، این مدت رو طولانیتر هم جلوه می داد.
۵-با اینکه موسیقی این کار خیلی عالی بود، ولی از لحاظ بصری قدری به زیبایی شناسی صحنه آسیب رسونده بود و کمی اون رو شلوغ و شلخته جلوه می داد.
۶-جای لالاییهای مادران سرزمینم، میون قطعات گزیده شده خیلی خالی بود، جا داشت که به اونها هم در گوشه ای از کار اشاره بشه.


در آخر اینکه هیچکدوم از این مشکلات مانع از این نشد که من از این نمایش لذت نبرم. اینم تا یادم نرفته بگم که من خیلی از این حرکت جناب رحمانیان در ابتدا و انتهای آثارش خوشم میاد که روی صحنه حاضر می شه و سعی می کنه با تماشاگرش ارتباط صمیمانه تری برقرار کنه.
فکر میکنم منظورتون از ((روزهای آخر پاییز)) همون کنسرت تاتر ((در روزهای آخر اسفند)) باشه دوست گرامی
۰۸ مرداد ۱۳۹۳
ممنون از نقد کاملتون!
خیلی استفاده کردم :)
ممنون
۰۸ مرداد ۱۳۹۳
امروز از صبح در انتظار شب بودم تا بیام تعریف کسانی که این نمایش رو دیدن بخونم، ممنون از نقد خوبتون و جقدر دلم خواست زودتر این نمایش رو می دیدم. بلیط من برای هفته أینده است.
۰۸ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید