به سختی رسیدم به نیاوران، گرمی هوا، ترافیک ودوری راه. بعدم ی راهنمای سالن بی ادب ک حسابی توی ذوقم زد اول کار. از اون بدتر بغل دستیم بود ک صندلی رو با کاناپه خونش اشتباه گرفته بود چنان روی دسته صندلی لمیده بود ک مجبور شدم خودم رو به گوشه صندلیم بچسبونم ک تماس فیزیکی با ایشون نداشته باشم (آخر نمایش فهمیدم ک طرف از دوستان بچه های نمایش بود و قاعداتا با فرهنگ این جورجاها باید آشنا می بود!)
بگذریم با همه موج منفی ک قبل و در حین کار (از طرف بغل دستی محترم) دریافت شد خوشبختانه کار اونقدر قوی بود ک حسابی جذب شدم و حتی لمیدن ها و خنده های بیش از حد بلند بغل دستی ک کل سالن رو تکان میداد نتونست لذت کار رو از بین ببره. دست مریزاد!
فقط یک نکته، کاش بازیگرای مسن تری برای نقش آلفرد و کلارا انتخاب میشد یا حداقل بازیگرا بیشتر سعی میکردن بخصوص آلفرد ک ب غیر از موهای سفیدش چیزیش به پیرمرد نمی خورد و کلارا هم ک فقط صداش رو خشدار کرده بود ک بیشتر تداعی سیگاری بودنش بود تا مسن بودنش!
ولی کل کار اونقدر قوی بود ک این نقص رو پوشش میداد بخصوص ک مایه طنز باعث میشد همه این چیزا رو ب حساب شوخی گذاشت!
لطفا این جور کارای خوب رو در سالن های دم دست تر اجرا کنین ک اینقدر تماشاچی کم نباشه حیفه. و اینکه به عوامل اجرایی مثلا راهنماهای سالن بفرمایید ی کم ادب و روی خوش چیزی از اونا کم نمیکنه آدم دیگه توی ی جای فرهنگی توقع همچین برخوردی
... دیدن ادامه ››
رو نداره!
و اینکه ی جوری فرهنگ سازی بشه ک تماشاچی ها در سالن نمایش درست رفتار کنن، مرتب بشینن و مزاحم بغل دستیشون نشن. با صدای بلند نخندن حتی اگر نمایش طنز باشه چون صدای بلندشون باعث میشه حداقل یکی دو جمله از دیالوگ ها رو از دست بدیم!