در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال n s | درباره نمایش آرش ساد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:24:25
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
درباره خود اجرا نقد کوتاهی نوشتم. اما درباره مسائل اجرایی و نظم سالن و بلیطها هم ذکر یکی دو نکته لازم است.بلیطها را مثل خیلیها هفته ها قبل پیش خرید کرده بودیم (ردیف هفت) . در لحظه آخر دو تا از دوستان همراه نتوانستند بیایند و ما هم (باید گفت خوشبختانه) نتوانستیم بلیطها را به گیشه برگردانیم. وقتی خواستیم بنشینیم دیدیم دو نفر دیگر در دوتا از صندلیهای ما نشسته اند که شماره ردیف و صندلی و تاریخشان عین ما بود. نمی دانم اشکال از کجا بود و خوشبختانه با نیامدن آن دوستان ما جا برای همه بود و مسئله حل شد ولی اگر همه آمده بودند چه می شد؟؟ دیگر اینکه درباره قیمت بلیط در مقام قضاوت نیستم که بدانم حق بیشتر با گروه است و مخارج سنگینشان یا تماشاچیان (شامل خودم) و محدودیتهای مالی قشر فرهنگی بودنشان! اما فکر می کنم به جای تقابل بهتر است فضایی برای گفت و گو ایجاد شود مثلا آقای رحمانیان جلسه پرسش و پاسخی بگذارد و در ضمن از مسئولان هم خواسته شود روشهایی برای کمک به هر دو طرف پیدا کنند (اگر گوش شنوایی باشد!).
شادی بهرامی و علیرضا حاجی بشیر این را خواندند
حانیه تولایی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آرش ساد را دوشنبه 21 بهمن دیدم، اما درباره اجرا: 1- اول باید از بیضایی یاد کرد. زیبایی نگاهش، کلماتش، ظرافت کارش و حس دراماتیک قوی... قدرت متن آرش مثل همه کارهای بیضایی بی نظیر است! 2- اجرای درست و کم اشکال برای بار دوم در یک روز با متن به آن سنگینی و سختی و با آن همه تحرک روی صحنه واقعا دست مریزاد دارد، بخصوص مهتاب نصیر پور نشان داد که می توان چقدر نقش پیچیده ای را تمیز بازی کرد. 3- ایده تلفیق کاری حماسی با شکل اجرای روان پریشانه جالب است و از معدود دفعاتی بود که دنیای بیماران روانی بدون تعصب و مسخرگی یا ایجاد حس ترحم، و فقط در نسبتشان با آرش از یک سو و وضعیت نابسامانشان از سوی دیگر بازتاب می یافت که در فضای نمایشنامه های ایرانی کیمیاست اما... با این وجود به نظر من این تلفیق هنوز به سمت "آرش" عنوان نمایش سنگینی می کرد. به نظرم چیزی در ایجاد حس دراماتیک تخریب بیمارستان، که بهانه چنین اجرایی از آرش است، کم بود. تصویرهای ساکن و اشارات بسیار گذرا به بیمارستان روانپزشکی در معرض نابودی و گریز به دنیای واقعی بیماران تمهیدات خوبی بود ولی حداقل به عنوان یکی از تماشاچیان جایی بین "حس گرفتن" تئاترهای بیضایی وار و "حس نگرفتن" تئاترهای برشت وار گیر افتاده بودم. شاید هم قصد آقای رحمانیان همین بوده که در این صورت موفق بوده است در بلاتکلیفی تماشاگرانی مثل من! 4- نکته (مثبت و منفی) درباره وجوه مختلف نمایش بیشتر از این است چون کار بزرگ و پرزحمتی بود که اینجا مجال گفتن همه شان نیست، فقط اشاره کوتاهی هم به استفاده از موسیقی می کنم. استفاده از موسیقی زنده و آواز به خوبی انجام گرفته بود ولی همخوانی آخر کار، با عرض معذرت، سرود وار بود و اجرا را دچار افت کرد. 5- آخر کار باز هم بیضایی و باز هم زیبایی آرش را باید یادآوری کرد. رحمانیان هم با آمدن روی صحنه و یاد او دین خود را به این مرد بزرگ ادا کرد. ولی کاش اول اینطور شروع نمی کرد که می خواهم از آن عزیز سفر کرده یاد کنم. آدم خیال می کرد، زبانم لال، می خواهد به از دنیا رفته ای اشاره کند!