قبل از هرچیز گلایه از مسئولین سپند، آیا این سالن کثیف پر از دستمال و گیره مو و ... در شان اجرا و مخاطب است؟ تیاتر فرهنگ است و فرهنگ میبایست درست
... دیدن ادامه ››
اشاعه یابد ( البته شاید هم واقعیت همین باشد).
نمایش با تاخیر ۸ دقیقهای شروع شد و بعد از ۵ دقیقه چند نفری به سالن راه پیدا کردند، هم عکاس دوربین به دست در سالن بود هم عکاسی که با موبایل بیش از ۱۰۰ عکس از احتمالا یکی از آشنایانش که نقش پلیس را داشت وجود داشت.
در حقیقت متن خرگوش به سخره گرفتن جامعه در حال سقوط است، جامعه ای که گفتمان سیاسیاش، رسانهاش، رسوماش، ارعاب از بیگانگان و غیره را در یک فانتری اجتماعی جای میدهد، برای نمایش، خانواده محوریتی مهم دارد و حتی در کنار آن همسایگی. مادر داستان سعی در حل مشکلات به هرشکل ممکن دارد و در تمامی سختی ها عشق جاری است.
در نمایش خرگوش شاهد یک زندگی روزمره هستیم، دروغ، بیکاری، اخراج، تحصیلات، بی پولی، طلاق و ازدواج و مفهوم خانه در هر دو بعد مسکن و خانواده وجود دارد. در کل برای من متن و اجرا یک تراژدی بود آیا میبایست برای رهایی به بیگانگان دل بست یا خانواده و همسایهها ( خودمان) میتوانند کارایی لازم را داشته باشند، در واقع امید به که یا چه؟
نمایش برای من متوسط بود اما از دیدنش خوشحالم، بازیها نسبتا خوب بود اما با احترام بازی جرارد و بیانش را نپسندیدم، نور و جایگیری خیلی خوشایند نبود، موسیقی خوب بود ولی بازهم میتوانست به جذابیت کار اضافه کند. دکور و طراحی لباس را هم دوست داشتم.
دو سوال هم برایم مطرح شد : دلیل استفاده از ماگ جیمز موریسون خواننده فقید the doors چه بود؟ و چرا ژانو با توجه به بحث حامل بودن بمب از همه کله سیاه تر ( مشکیتر) بود ؟
در آخر برای این عزیزان آرزوی توفیق و سالنی شلوغ تر دارم.