برنابا نمایشی است ابزورد که از نمایشنامه درد مختصر یا درد خفیف، پینتر اقتباس شده و در واقع به جای پیرمرد کبریت فروش متن اورجینال، مخاطب را قرار میدهد خیلی جالب است که در متن اصلی پیرمرد خموش است و در این اجرا ( روزی که من تماشا کردم) مخاطبین نیز گویی راه پیرمرد را (احتمالا ناخواسته) پیش می‌گیرند، من هم سعی در سکوت داشتم البته در جایی به کندی با سرم با فلورا ارتباط گرفتم. اجرا در این پلتفرم را پسندیدم اما انتهای آن و وفاداری نسبی به اصل متن را خیر. بازی آیلار یوسفی زاده خوب ولی با احترام با بازی صادق حسینی خیلی ارتباط نگرفتم شاید هم به دلیل تیپ و طراحی لباس و مدل موی غیر مرتبط بود، شاید هم اختلاف برساخت ذهنی من هنگام خوانش متن اصلی با این نمایش بود! فکر میکنم اولین تجربه کارگردان بود و با این اوصاف برایش خوب و قابل قبول است و شجاعتش را در انتخاب متن و اجرای آن را دوست داشتم اما حتما راه درازی را در پیش دارد، صحنه صبحانه برایم همانند نمایشنامه بود و با امکانات کم و حتی صدای عجیب زنبور نمایش قابل قبول بود. در طول اجرا مشکل فنی صدا به وجود آمد که لطمه چندانی به نمایش نزد، هرچند خود جناب اسدی همه را دعوت به اجرای مجدد کرد. در آخر فقط صرفا برای بازخورد عوامل، آن اضطراب، ترس و وهم پینتر در نمایش خیلی برایم تجربه نشد، هرچند با نگاه به برخی از مخاطبین آن حس ترس از مفاهیم و نفهمیدن داستان وجود داشت ترسی که پینتر از روی قصد به مخاطب اعمال میکند. امیدوارم پراجرا باشید و سالن نمایش برای شما همواره شلوغ باشد.
پی نوشت: این کبریتها را دوست داشتم، بعد از نمایش برایم کنار بگذارید :)