پناهکاه نگرشی در نظم و مفهوم بیگانه
برای بار دوم پناهکاه را دیدم از ارغنون سالها گذشت و به ایرانشهر ختم شد، این سوال که کدام اجرا بهتر بود پاسخی مناسب ندارد، هیجان مشاهده در نوبت اول هرگز تکرار نمیشود اما تغییرات اختیاری و جبری و حضور موزیک بند آن هم با سبک مورد علاقه شکل دیگری از تجربه و لذت را میسازد.
نمایش عنوان زیبایی دارد و با انداختن یک سرکش از پناهگاه آن را به مفهومی متضاد تبدیل کرده است، من متن نمایش و اشاره به مفاهیمی چون نظم، آزادی، راه فرار، استعمار و مهمتر از همه بیگانه را دوست داشتم، صحنه پردازی برای من بی نقص بود، نور پردازی خوب بود هرچند با گفتگوی کوتاهی که با فرید قادر پناه عزیز در پایان کار داشتم متوجه شدم که مشکل فنی نیز داشتند یعنی خلاقیت بیشتری احتمالا در انتظار ما بود، موسیقی معرکه بود اما به گمانم میتوانست بیشتر نیز باشد.
*امکان اسپویل*
پناهکاه بیانگر نظمی است پوشالی که توسط یک یا چند نفر برساخت میشود تا عنصر تغییر فرارسد در اینجا این عنصر یک "بیگانه"
... دیدن ادامه ››
است، مفهوم بیگانه یکی از زیباترین مفاهیم فلسفه نسبتا معاصر است بیگانه هم میتواند نامرئی باشد هم هویدا، هم عامل وصل باشد هم فصل. بیگانه پرسه زنی نیست که امروز بیاید و فردای روزگار برود. او غریبه ای است که امروز می آید و فردا نیز می ماند ،گرچه نمی رود اما آزادی رفتن و آمدن را حفظ می کند.بیگانه در ابتدا عضوی از گروه میشود اما نه به معنای مفهومی گروه بلکه تنها در شکل فصایی و کمیتی قرار میگیرد و پس از اندک زمانی تبدیل به گروه از نظر مفهومی میشود. بیگانه چون غریبه و تازه وارد است در میان دیگران بی طرف تر است و احتمال بیشتری برای پذیرفته شدن به عنوان یک محرم اسرار دارد. او از آزادی بیشتر در جمع لذت می برد و اعمال و رفتارش توسط بایدها و نبایدها و سابقه محدود نمی شود، و از سویی دیگر میتواند داستانها و روایتهایی جذاب برای دیگران داشته باشد گاهی دروغین و گاه حقیقی.
در حقیقت در این نمایش نظم پوشالی با توجه به یک فشار بیرونی که همان ورود بیگانه است دستخوش تغییر میشود و سوالها، نافرمانی ها و ابداعات فرهنگی جدید شکل میگیرد، نظمی که با یک کتاب و ۲ شعار شکل گرفته است بسیار بی اساس و شکننده است و سر آخر میشکند، اما گویی که افراد ساکن در پناهکاه به فرمانبرداری عادت کردهاند و به غیر از چوب و شعار، زندگی برایشان ممکن نیست و معنایی ندارد و کمدی ماجرا دقیقا همینجااست که عامل تغییر به دنبال رویه گذشته میرود و خودش نظمی به وجود میآورد همانند نظمی پیشین شاید هم جبری تر و خونین تر.
گروه نمایش عزیز برایتان پراجرایی آرزو دارم و در انتظار عمل به وعده نمایش جدید و خلاقتان میمانم.
⭐⭐⭐⭐