در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمد مجللی | درباره فیلم‌تئاتر زندگی در تئاتر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:00:20
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خواب میبینم تو یه مکعب شیشه ای معلق تو هوا زندانیم، آدمای زیادی دور این مکعب جمع شدن برای دیدن من.
مادرا منو با انگشت به بچه هاشون نشون میدن و در گوش بچه هاشون یچیز میگن که من نمی فهمم، خواب میبینم
خواب میبینم از یه کوه خیلی بلند دارم سقوط میکنم، یه پرنده افسانه ای منو رو هوا میقاپه و برای خوراک بچه هاش میبره
از چشمام شروع میکنن، حتما چشمای خوشمزه ای دارم، خواب میبینم
خواب میبینم توی مدرسه ام، یه پسر خیلی کوچیک، با بچه های بزرگتر از خودم دعوام میشه
اونا همه ی دندونام رو خورد میکنن، خواب میبینم
خواب میبینم تو یه بیمارستان روانی بستری ام، تو یه اتاقی که دیوارای ابری داره
به صورتم دست میکشم ولی صورت ندارم، انگار یه خمیر سفید همه صورتمو پوشونده ، خواب میبینم
خواب میبینم کف یه اقیانوس خیلی عمیق و تاریک دارم ... دیدن ادامه ›› شنا میکنم، انگار آبشش دارم، یه نهنگ خیلی بزرگ به سمتم میاد، منو پشتش سوار میکنه...

==============

چند وقته نمیتونم خوب بخوابم
همش با تن خیسِ عرق کرده و استرس از خواب می پرم
چقدر دلم میخواد پشت اون نهنگ سوار بشم...
من چندوقتی هست که توی خواب زندگی می کنم،از بس این مرز بین خواب و بیداری باریک و باریکتر شده که حتی وقتایی هم که بیدارم فکر می کنم خوابم.اصلا یه زمانی فکر می کردم شاید من خیلی وقته دارم تو خواب خودم زندگی می کنم،شاید یه روزی بیدار شم شایدم نه.بعضی وقتا که خودمو تو خواب و بیداری گم می کنم،پریشون و کلافه میشم.لابد خود من،خود خود من توی همین خواب و بیداری گم میشه که با خودم معذب میشم.شاید خودمو تو همین خواب گم می کنم که وقتی بیدار میشم نمی تونم خودمو پیدا کنم.انگار خواب من یه جهانی هست به اندازه ی من پر از حس های گنگ...
.به هرحال این جهان منه که خواب منه یا خواب منه که جهان منه اما هرچی که هست دوسش دارم چون تو خواب همه چیز قشنگه.همه چیز خوب و حیرت انگیز حتی کابوس هاش چون امید دارم که بیدار میشم،امید دارم که حقیقت نداره.مصیبت وقتی شروع میشه که از خواب بیدار میشم.انگار تموم بدبختی از همین جا شروع میشه...
۱۳ شهریور ۱۳۹۹
مهتا مافی
سلام آقای صادقی گرامی؛ ممنونم که فرستادید. بله واقعا خیلی دلم نمی خواد از این جمع خوب دور بشم ولی هرجوری فکر می کنم نمیشه و مجبور میشم دیر به دیر سر بزنم با این حال ببخشید و دلم نمی خواد صرفا ...
نفرمایید خانم مافی عزیز. این روحیه تون رو عمیقا تحسین می کنم. ?
۱۱ مهر ۱۳۹۹
پوریا صادقی
نفرمایید خانم مافی عزیز. این روحیه تون رو عمیقا تحسین می کنم. ?
خیلی مچکرم آقای صادقی عزیز.لطف دارید.
۱۷ مهر ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جانی: بنظر من ادم هایی که تو این کرونای لعنتی ماسک نمیزنن خیلی بیشعورن

رابرت: هه بنظر من! بنظر من نه ، مزخرف نگو
بنظر منی وجود نداره
من نظر تو رو خواستم؟
ولی اره بیشعورن جانی، اونا بیشعورترین بیشعور های دنیان...



پ‌ن: لطفا ماسک بزنین، لطفا رعایت کنید، اشک هممون در اومده. من تقریبا هر روز شیفتم و کمرم داره خم میشه :)
اون ...‌ای که ردیف آخر سمت راست نشسته از همشون بیشعورتره
۱۶ مرداد ۱۳۹۹
ممنون از همه تون نارنین دوستان، دل ادم گرم میشه از این همه محبت
۲۶ مرداد ۱۳۹۹
لیلا مظاهری
متاسفانه برای کادر درمان روزگار سختیه??
۲۶ مرداد ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو بیست دقیقه ی اخر کار میشه از آیینه ای که ته صحنه هست, تماشاگرهایی که جلوی ردیف اول نشستن رو زمین رو دید, میشه چشم های خیس شون رو دید, میشه اون چهره ی درهم شکسته شون رو دید
این تیاتره, این زندگی در تیاتره, نه؟
.
.
.
بی حرف اضافه ، بی شعار عاشقانه
این یعنی یک پایان ...