واسه کسی که هلاک دریاست
این نمایش "توفان" به پا کرد.....
طراحی صحنه عالی بود عالی. بند موسیقیشونو که دلم میخواست بردارم با خودم بیارم هرجا عشقشون کشید بنوازن و بخونن و منم واسه خودم رقصکنان و پایکوبان عشق کنم و سرمست شم....
طراحی لباس و گریم هم دستمریزاد کیف کردم انصافا. چه بدن های آمادهای چه حرکاتی وَه. هربار بدنهای منعطف بچههای تئاتر رو میبینم به خودم می گم لعنتی پاشو چهارتا از این حرکات بزن آخه.
اوه اوه الان خوندم اثر شکسپیره ???? نمایشنامه رو واقعا دوست نداشتم. ادبیات دلنانشین کلاسیک همیشه تو مخم بوده چه فیلم هایی که با توجه به ادبیات کلاسیک شاخته میشن چه کتابهاشون چه تئاترها و موسیقی مربوط به این دوران...... تئاترهای موزیکال واقعا حرفی برای گفتن ندارن فقط میتونی خودتو با صحنههای جذاب و موسیقی قوی (اگه شانس بیاری داشته باشن!) سرگرم کنی. بار محتوایی صفررررر. دقیقا مثل بانوی محبوب من. فقط با صحنه و موسیقی و لباسهاشون سرمست شدم بقیهش یه نمایشنامهی جنسیتزدهی تو مخی بود که خدا خدا میکردم زودتر
... دیدن ادامه ››
تموم شه.
با این تفاسیر امشب با دیدن توفان به من خوش گذشت. ردیف اول با دوست عزیزم نشستهبودم دیگه خدارو هم بنده نبودم ? تو ذهنمم هی شوت میشدم تو هرمز هنوز ندیده و نرفته و حسرتش به دلم مونده و با شلوار بندری سرمهای پر زرقوبرق و کندورهی بنفش گلسرخابی به تن و برقع بنفش به چشم و چادر بندری یشمی، خودمو اون وسط متصور میشدم که لخلخکنون دارم روی شنها راه میرم و کیف میکنم از بوی دریا و صدای ترکیدن حبابهای امواج کفآلود......