خیلی با حرکت حضور بازیگرها در بدو ورودمون حال کردم ولی از اونجایی که کلا آدم معذبیام روم نشد نگاهشون کنم کلا سرمو انداختم پایین رفتم تو ? سیاهپوشها
... دیدن ادامه ››
چقدر منو یاد یه گروهی میانداختن.... پوشششون گریمشون و اعصابم قشنگ خرد شدهبود. چون دقیقا چند ساعت قبلش رانندهتاکسی که یکیشبیه همین افراد بود به پوششم گیر داد و مجبور به بحث خلاصه و موجزی شدهبودم و بنابراین حضور و نگاهشون حرص در بیارتر بود.
بعد هم که نشستیم اوف موزیک اووووف امان از موزیک اوووووف اوووووف وای که امان از موزیک من نه اهل نوشیدنیام نه کشیدنی ولی اون موزیک میطلبید پاشی خودتو رسوای عالم کنی اور دوز کنی اصلا بری کف صحنه خودتو به کف و خون بکشی. ولی تمام مدت حواسم به ترنس گوشهی سالن بود که البته میتونست کوئیر هم باشه حالا بگذریم بههرحال دگرباش جنسی محسوب میشد. بعد که نمایش شروع شد و صداهای زیاد و اون سوتکشیدنها مغزمو داشت میبرد. بعد یه مشت بازی پر هیاهو که فقط دلم می.خواست تموم شه زودتر بیایم بیرون نفس بکشم توی سکوت و دور از اون حجم از تکرار. تکرار تکرار تکرار تکرار....
حتی دلم می.خواست بدترین کامنت ممکن رو برای این نمایش بذارم امتیاز سه رو دادم تا بعدا کامنت بذارم و بعدش کامنت reza1991s رو که خوندم دیدم پسر من چقدر پرتم..... و بعد تا خرخره از این نمایش خوشم اومد! (جیننننننگ، صدای سوت تناقضاتم!) فقط میدونم کامنت پر از توضیح و تفسیرش نظرمو صد درجه تغییر داد.
بعد جوری شدهبود منی که میگفتم کاش زودتر تموم شه بریم، دیگه آخرش نشستهبودیم جمع کردن صحنه رو هم دیدیم و نگاه پر از "پاشین برین خونههاتون دیگه" رو از تو چشم بازیگرها میدیدیم ?
آقا، عزالدین توفیق بازیگر احتمالاتم دو سه تا ردبف بالاتر نشستهبود من هوای احتمالات هم زدهبود به سرم اصلا دلم میخواست خون گریه کنم دیگه که این لامصب چیه من هیچی سر در نمیارم من احتمالات خودمو میخوام ????