آخیش بالاخره اجرارو دیدم. بعد از دو هفته تئاتر ندیدن و خماری کشیدن دیشب از این کار محظوظ شدم.
ممنون از دوستام که بلیتی که جا موندهبودیم رو
... دیدن ادامه ››
برامون درست کردن و بعد هم ممنونتر از دوستان سالندار قشقایی که راهمون دادن.
حالا وسط اون حجم از سنگینی و خوبی نمایش اونجایی که نادر فلاح با حال عصبانی داشت جریان کارگری یک سری و کارفرمایی دیگران و مصرفکنندهبودن رو میگفت من یاد #پیرمرد_خیاط افتادهبودم با خودم ریسه رفتم. نقطهضعف من این پیرمرد خیاط اصفهانیه :))
هربار حرفی از بچههای فقیر شد یادم افتاد چقدر با خودم درگیری دارم که بهشون کمک کنم یا نه تهش یا کمک میکنم و میگم خب یک لحظه کمک من که خاصیتی برای اون نداره یا کمک نمیکنم و رد میشم میرم و عذاب وجدانش به جونم میمونه....
چندراهی مزخرفیه....
تمام دیشب جلوی چشمم ایران بود و ایران بود و ایران. تکتک اون کشورهایی که ازشون نام بردهنشد، اون کشوری که اسمش روی تیشرت نوشتهبود همهی اون کشورهایی که منابع ملی زیاد دارن ولی تو فقر دست و پا میزنن برای من فقط تداعیگر ایران بود.
صفا کردم با بازی نادر فلاح عزیز. صحنه رو دوست داشتم. نورپردازیها خوب بود و چندباری با صدای تیراندازیها برق و خواب از سرم پرید 😁 چون دیشب بشدت خوابالود و خستهبودم این تیراندازیها شکر خدا که هوشیارم کرد 🤭🤭🤭🤭🤭
کنار این حظ کردن از نمایش، دو نفر بغل.دست من بودن که مدام گوشی چک کردن و سوهان روح و روان بودن که آخر سر بعد از اتمام نمایش به یکیشون موضوع رو گفتم و خیلی جالبه میگفت من که گوشیم نور نداشت 😳 خواهرم یا نور نمیدونی چیه یا انقدر تو ایران زندگی کردی راست نگفتن و یه عذرخواهی کوچیک نکردن برات سهل شده 😁
خلاصه که نکنین خداوکیلی نکنین. یک ساعت نه دو ساعت اصلا سه ساعت اگر نمایشی در حال اجراست اگر گوشی چک نکنین هیچ اتفاقی رخ نمیده. خود من تو سالن گوشی چک نمیکنم و هنوز زندهم!!!!!