۲۴ ساعت گذشته هیجانم اندکی فروکش کرده و حالا بنویسم.
بدو ورود، اون موزیک لامروت جوری منو از زمین کند که دلم میخواست هد بزنم. هیجانم از همون موقع شروع شد و تا وقتی این نمایش تموم شه بزنیم بیرون من کیف کردم از نور و موسیقی و بازیها و همهچیززززز. دوستان گفتهبودن بازی آزاده صمدی چندان مطبوع نبوده یا حتی دیشب میلاد و امیرمسعود هم گفتن خیلی با بازی شخصیت مِری کیف نکردن آقا من با همه چیز حال کردم حتی خردهای که به نمایشنامه گرفتینم من نمیتونم بگیرم چون صد در صد صفا کردم همه چیز نمایش دیشب برام خدا بود :))
حتی جز یکی دو تاگوشی روشن کردن لحظهای و پچپچ مورچهای دو تا پسرکان جلوییم هیچ چیزی توی سالن برای تو مخم رفتن نبود و تماشاچیها بسی فهیم بودن. جوری که آخرش میخواستم روی ماه تکتکشونو ببوسم :))
مارتا چقدر بهشتی میخوند دیوانه شدم برای صداش. قول بدین سر خاک من بعد از ۱۲۰ سال عمر با طنز و عزت 😁😁😁 بگین ایشون بیان بخونن من روحم شاد شه.
گرجی
گرجی
گرجی
اسماعیل
واقعا هیچوقت از تئاتر نرو هیچوقت تو سینما و تلویزیون نرو که حیف میشی پسر تو خدای صحنهای. چه بدنی پروردگارا اصلا
... دیدن ادامه ››
تو انگار استخون نداری بشر بسکه چم و خم حرکت دادن بدنتو بلدی و به تمام سوراخ سنبههای بدنت آگاهی....
اون رقص شمشیر وای وای اونجا انقدر از فرط هیجان نفس کم آوردم دلم میخواست ماسکمو بِکنم پرت کنم یه گوشه.
یکی اون آهنگای عربی رو به من برسونهههههه. گرچه اون فضا و اون لذت تکرارشدنی نخواهدبود.....
الان که دارم باز دیشبو یادآوری میکنم میبینم که همچنان هیجانم فروکش نکرده و باز دارم با شور و حرارت مینویسم. پس خیلی حرفهای منو ملاک برای دیدن این نمایش قرار ندین. یه وقت میرید خوشتون نمیاد منو فحش میدین. من دیشب با تکتک بازیگرها با تمام صحنهی این نمایش با نور با همهچیز عشق کردم خدا براتون بخواد این حسوووووو :))
آقا من دلم میخواد دو سهبار دیگه برم ببینم ولی میترسم عشق و حال دیشبمو تحتالشعاع قرار بده بنابراین احتمال زیاد به همین یکبار بسنده کنم شایدم روزای آخر یهبار دیگه برم -_-
برای من خوش درخشیدید دمتون گرم گرم گرم گرم خداقوت اساسی برای تکتک عوامل 💙💙💙💙💙