در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال الف. | درباره فیلم چ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:25:41
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
«چمران» («فریبرز عرب‌نیا»): زخمی‌ها اسیر بشن بهتره یا کشته بشن؟
«اصغر وصالی» («بابک حمیدیان»): کشته بشن؟! منظورتون شهیده دیگه! نه دکتر!؟
چمران [با تبسّم]: اون مقام که نزدِ خداست اصغر جان! به من و تو چه مربوط؟


«چ» («ابراهیم حاتمی‌کیا» - 1392)
«دکتر عنایتی» («مهدی سلطانی») [«مصطفی چمران» را بغل کرده است و زمزمه می‌کند]: من و تو بهشتِ آمریکا را ول کردیم آمدیم این‌جا که چی؟!

«چ» («ابراهیم حاتمی‌کیا» - 1392)
«یک امیدواری بزرگ»
فیلم چ خالی از اشکال نیست. در سکانس خیره‌کننده و مهیّج سقوط هلی‌کوپتر، علی‌رغم چند فالشی در اجرا، می‌بینیم که فیلم‌ساز با تأکید بر یک وجهِ غیرمرکزی از فاجعه‌ی رخ‌داده، احساسات به‌وجودآمده را تا مقدار زیادی هدر می‌دهد. در نماهای قبلی، می‌بینیم که فیلم شعارزده می‌شود. جالب توجّه است که یکی از خوش‌فرم‌ترین سکانس‌های تکنیکی فیلم، از نظر روایی به هدر رفته است.
چ فاصله‌اش را با مخاطب حفظ می‌کند. پرداختن به قضایا از وجوهِ مختلف، پرهیز از توجیه نظری مسائل و تعیین صحیح و غلط پای مخاطب را نه به عنوان شریکِ احساسی، که به عنوان بیننده‌ی متفکّر به اثر باز می‌کند. طرح سئوال‌های زیاد از جانب شخصیّت‌های مختلف برای چمران و بی‌جواب ماندن اغلب، اگر نگوییم همه‌ی آن سئوال‌ها، جایگاه بیننده را در این مقام تثبیت می‌کند.

بخشی از یادداشتم بر «چ»:
http://cinephilic.blogfa.com/post/85