روابط شخصیّتها در استرداد نیمهکاره و الکن است. سرهنگ تکین در یک مثلّث عشق مادری-وطنپرستی-وظیفهشناسی قرار دارد. امّا یکی از این سه خط، به پیشبرد داستان کوچکترین کمکی نمیکند. دو ضلع دیگر، با شعارهایی که فیلمساز میدهد، با هم در تناقض قرار میگیرند. معرّفی چهار پرسوناژ دیگر، در قالب مطالعهی پروندهی آنها، به صورت مختصر و در حدّ چند ثانیه انجام میشود. اینها، متریال کافی را برای شناخت شخصیّت در اختیار بیننده نمیگزارد. وقتی شخصیّت به بیننده معرّفی نشود، خدمت یا خیانت او هم نمیتواند جذّابیّتی برای مخاطب داشته باشد یا او را غافلگیر کند.
بخشی از یادداشتم بر «استرداد»:
http://cinephilic.blogfa.com/post/65