وارد سالن تاریک میشوم،بازیگرها بر روی صحنه حاضر هستند،بر روی صندلى ام مینشینم،صندلیهاى اطرافم خالى است،پشت سرى هایم صحبت نمیکنند،خوشحالم از اینکه در سکوت نمایش را خواهم دید.
نمایش شروع میشود:
تو خوشگلى مارى…چیک چیک
مثل گناه…چیک چیک
ویتسک…چیک
... دیدن ادامه ››
چیک
بکش و تمومش کن…چیک چیک
این یه آزمون نیست…چیک چیک
سعى کن و خسته نشو…چیک چیک
خانم عکاس در ردیف جلویى من نشسته ،عکس میگیرد و عکس میگیرد…تمرکزم را از دست میدهم.دیالوگها را کامل نمیشنوم،سرم پر میشود از صداى چیک چیک
ما گناهکاریم؟…چیک چیک
به بهشت…چیک چیک
صاعقه…چیک چیک
آتش…چیک چیک
سکوت،سکوت…چیک چیک
خانم عکاس نشسته بر روی زمین عکس میگیرد، با خودم میگویم:*نشنو و تمومش کن*خانم عکاس خوابیده کف زمین عکس میگیرد،*سعى کن و خسته نشو* نمیتوانم،آشفته شده ام مانند آدمهای نمایش ،سرم پر شده از صداى چیک چیک.مدام ذهنم از نمایش پرت میشود.
صداى دوربین دیگری هم میشنوم از ردیفهای پشت، نمیدانم شاید من هم همچون ویتسک دچار توهم شده ام.
به همین راحتی *cnh2o*کاملى شد بر احوالم.کارى که میشد بدون حضور تماشاگر انجام شود.(چه لزومى بود به عکاسى در آخرین روزهاى اجرا؟)این کار آسیب زدن به نمایش و اعصاب تماشاگر است.
با وجود همه اینها، کار را بسیار دوست داشتم.نمایش پر بود از شگفتى، پر بود از جزئیات، از خلاقیت.
از همان معرفى ابتدایى بازیگران ،شکستن زمان و مکان ،فاصله گذاریهاى برشتى،رفت و آمدهاى بین واقعیت و نمایش،،،همه و همه عالى و ناب بودند.
چقدر عالى انسان محصور آشفته مستاصل تنهاى افسرده را نشان دادید.انسان معلق بین سنت و مدرنیته، بین رپ و پاپ و هملت،انسان منفعل خسته درگیر باورهاى غلط.انسان مانده بین روشنفکرى و فرهیختگى و عام بودن و ابتذال،،بین گناه و خیانت و معصومیت و وجدان و غریزه.انسانى که مدام در یک دایره محدود میچرخد و میچرخد بدون اینکه بداندبه کجا میرود و چه میخواهد.او ملغمه ایست از همه چیز و هیچ چیز.ذهن او همچون نمایش آشفته است و پر از تضاد.درگیر بیهوده ترین ها.
انسان تکرار و تکرار و تکرار…از ازل تا ابد.
بعد از نمایش به قاتل اهوازى و سر بریده غزل ١٧ ساله فکر میکنم .آهنگ فرهاد مدام در سرم میپیچد:
با صداى بى صدا/مثله یه کوه بلند/مثله یه خواب کوتاه/یه مرد بود یه مرد
سعى میکنم به چرى چرى لیدى فکر کنم.به لیسن تو یور هارت
خسته نباشید میگویم به کارگردان خلاق و تیم جوانش.روز به روز پرتر باشید از ایده هاى ناب.منتظر دیدن کارهاى بعدیتان هستم البته بدون صداى چیک چیک❌?
**کامنت هاى بعضى از تماشاگران این نمایش عجیب ترین کامنتهایى بود که خوانده بودم بخصوص کامنت کسى که ناراحت وشاکى بود از اینکه چرا بازیگرها وسط نمایش باهم دعوا میکنند و یکى از آنها کار را ترک میکند؟!!!!!
**در انتها:
تنها عشق است که نجات دهنده بشر است در تمامی دوران
Cherry cherry lady/going through a motin/love is where you find it/listen to your heart
Happy valentine❤️