در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال سحر بهروزیان | درباره نمایش سَنتِز
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:01:39
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
در بقعه شاهزاده ابراهیم، هامون از علی عابدینی پرسید: چرا ابراهیم پدر ایمانه؟
– از نظر یونانی ها ایمان جنون الهی بود. یه جور ایمان سرشار از عشق
... دیدن ادامه ›› این کجاش عشقه؟ پدری عزیزترین کس خودشو، پسر خودشو بکشه؟ این عشقه؟
– اگر ابراهیم خودش رو می کشت یا کس دیگه رو به جای اسماعیل برای قربانی انتخاب میکرد، یا اینکه شک میکرد، یا سر مرکبشو برمیگردوند، پشیمون میشد، شکوه میکرد از خدا، و اگر.. اگر.. اگرهای دیگه، دیگر پدر ایمان نبود، یه کسی بود مثل من و تو……
هامون به مادرزنش میگفت: داشتم به این فکر میکردم که آدم باید خودش باشه یا دیگری؟ … من میخواستم بدونم چرا ابراهیم پدر ایمانه؟ میخواستم به عمق عشق ابراهیم به اسماعیل پی ببرم. میخواستم ببینم آیا واقعا ابراهیم از فرط عشق و ایمان خواسته اسماعیلو بکشه؟ اسماعیل، پسرشو، بزرگترین عزیزشو، عشقشو؟ آخه یعنی چی خانم سلیمانی؟ آدم به دست خودش سر پسرشو ببره؟ ابراهیم میتونست نره، میتونست بگه نه. تو اون ۴ روزی که تو راه بود، اما رفت و اسماعیلو زد زمین و گفت همینه همینه همینه؛ امر، امر خداست و کاردو کشید. آدم باید مثل ابراهیم باشه. باید بتونه عزیزترین کسشو از بین ببره، شاید دو مرتبه بتونه اونو بدست بیاره!

ابراهیم خواب دید که باید اسماعیل رو قربانی کنه. هراسان بیدار شد. با خود گفت شاید احلام شیطانیست. دوباره خوابید و همان خواب را دید و این واقعه ۳ بار تکرار شد تا به یقین رسید!

نمایش سنتز در حال تکثیرکردن مرگ و تولد و فاصله ای بین این دو که با قرص های اعصاب، لباس بیمارستان،سنت ها،خرافات و باورهای مذهبی و غیر مذهبی و فست فود پر شده است.
نکات جامع و کاملی رو جناب رضا در پستشون منعکس کردن که با همشون موافقم خواستم اشاره کنم به سه ماشین لباسشویی، عدد سه ( اشاره به خواب ابراهیم ) از پدر، پسر و روح القدس تا گفتار نیک پندار نیک کردار نیک عدد سمبلک در فرهنگ انسانها در طول تاریخ شناخته شده،سه ماشین که هر کدوم حاوی بخشی از تاریخ هستن گاهی شدت آلودگی به کشتار و قربانی ها انقدر زیاده که خون لبریز می شه و از قصاوت از تاریخ بیرون می زنه گاهی کمتر ولی در نهایت همه کفن ها باید از این مسیر پر بشن چه پدری با وسواس فکری عملی این بار با وسواس مذهبی چه دختری درمانده با پذیرش سرنوشتی محتوم و بدون کوچکترین کنشی!
افکار پدر باید شسته بشه یا دختر؟!
به نظر من نقش دختر دوم بخش سرکوب شده دختر اول بود که در بزنگاه بروز کرد و با قدرت تمام مقابل تمام تحقیرها، تحمیل ها و تعارض ها ایستاد در دو شخصیتیها وقتی فرد احساس حقارت شدیدی می کنه ذهنش برای مقابله با بار روانی اون موقعیت یک شخصیت خیالی قدرتمند می سازه حتی با جنسیت متفاوت و اینجا دختر مطیع بخش سرکشش رو فعال می کنه برای قدرت گرفتن و نه گفتن!
در ذهنش پدر رو با تمام تعارضی که براش ایجاد کرده ( نقش پدر به عنوان حامی باید دوستش داشته باشه و قاتلش که باید متنفر باشه )می کشه ولی ذهنیتش تحت تاثیر ترس و آموزشی که از مدرسه جامعه مرد سالار و پدر متعصب دیده همچنان گرفتار و دربنده.
اجرا دکور و موسیقی هماهنگ و تاثیرگذاری داشت بازیها خوب و باور پذیر بودن و دیدار دوستان تیوالی شب خوبی رو ساخت.
خانم بهروزیان اون خانش ابراهیم و فرزند رو بیشتر در سنتز قبلی مشهود دیدم تا این نمایش.
این نمایش بیشتر جنبه های اجتماعی داشت برای من تا مذهبی، با اینکه اجرا به ظاهر همان بود اما در باطن کاملا متفاوت بود، البته برای من!
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
سید حسام حجازیان
خانم بهروزیان اون خانش ابراهیم و فرزند رو بیشتر در سنتز قبلی مشهود دیدم تا این نمایش. این نمایش بیشتر جنبه های اجتماعی داشت برای من تا مذهبی، با اینکه اجرا به ظاهر همان بود اما در باطن کاملا ...
من اجرای قبل ندیدم ولی بله گویا تفاوتهایی داشته که اقای کیانی هم اشاره کردن.
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید