در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال پرندیس | درباره نمایش بیگانه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:14:42
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من فکر میکنم یک نمایش هرچند که از روی یک رمان اقتباس شده باشد برای خود یک اثر هنری مستقل است و الزاما نباید از زاویه ی مقایسه با رمان اقتباس شده به آن نگاه کرد به خصوص اینکه جهان ادبیات با جهان نمایش تفاوتهای ماهوی زیادی هم دارد. این نوع نگاه مخصوصا وقتی پای یک اسم بزرگ پای رمان باشد خطر مرعوب شدن در برابر آن اسم بزرگ را هم دارد و باعث میشود نتوان منصفانه کار خود نمایش را مستقلا ارزیابی کرد. امکاناتی که ادبیات به نویسنده داده اینجا در اختیار کارگردان نبوده و نباید انتظار داشت در مدت کوتاه نمایش وسعت دیدی را که نویسنده ترسیم کرده بتوان نشان داد . بعنوان مثال کارگردان نتوانسته بود صحنه مهم تیراندازی مورسو به مرد عرب را چنانکه شایسته است و بخوبی رمان ترسیم کند این شاید تنهای ایراد اساسی کار بود که البته در صحنه دادگاه وقتی مورسو قصد داشت با بیان تاثیر تابش شدید خورشید به حالتی که در لحظه گرفتارش شده بود اشاره کند ،تا حدودی به آن پرداخته شد. ولی همین صحنه برای تماشاگری که رمان را نخوانده و نمایش را مستقلا میبیند یک شوک جالب میتواند باشد. در مقابل نمایش هم امکاناتی به کارگردان میدهد که در اختیار نویسنده نبوده مثل بازیهای با نور و صدا که به نظرم در این نمایش بد نبود یا یادآوری افکار و کابوسها و رویاهای مورسو در قاب گیوتین که خلاقلانه و خوب بود. موسیقی افکتیو الکترونیک استفاده شده بسیار نزدیک به فضای ذهن سرد و تاریک مورسو است.

کارگردان در حد توان به عصاره ی تفکر کامو اشاره کرده بود، اینکه میتوانست بهتر باشد بدیهیست، در مورد هر اقتباسی میشود این را گفت، مهم این است که کار راضی کننده و شکیل بود. بازی جناب نوروزی ظریف و چیزی بین بازی سینمایی و تئاتری بود که بدون اغراق جوهره ی فکر کامو و غیرضروری بودن وجود را بیان کرده بود و به نظر من داد و فریاد کردن زیادتر و انرژی سوزاندن بیجهت شاید میتوانست تماشاگر را مرعوبتر کند ولی از شخصیت دورش میکرد. یادمان باشد که مورسو ... دیدن ادامه ›› «بیگانه» است و یکی از وجوه این بیگانگی بروز ندادن احساسات مورد توافق عام است و به قولی چون مادر مرده اش را ندیده و گریه نکرده دارد محاکمه میشود. پس منطقی نیست که انتظار داشته باشیم بازیگر این نقش فوران احساسات را در حجم زیاد نشان دهد. بازی ایشان متکی به چهره اش بود.

حالت چهره رحیم نورزی و نحوه رفتار و گفتارش به خوبی چهره بی تفاوت مورسو را ترسیم میکرد بهتر از این نمیشد این شخصیت را نشان داد

ادغام دادگاه با اتفاقات رمان نه برای تاکید بر محاکمه بلکه به منظور کوتاه کردن نمایش و در عین حال بیان کل رمان بود. در صحنه صحبت با کشیش هم ترجیح داده شده بود که بجای تکرار دیالو گها و طولانی شدن صحنه روی آواز آوه ماریایی تکیه شود که هیچ شباهتی به اجراهای کلیسایی نداشت و طبعا احساس متفاوتی را برمی انگیخت.

اقتباس از کار نویسنده های بزرگ کار دشواری است، رسم همیشه این بوده که هر اقتباسی شده این بزرگان یا دوستدارانشان گفته اند کار من یا استاد ما را خراب کرده اید! این نگاه یک مقدارش هم ریشه در نوعی از بالا نگاه کردن بزرگان دنیای ادبیات به دنیای سینما و تئاتر دارد و در کشور خودمان هم اتفاق افتاده است. کاری که دیدیم نه شاهکار ولی بطور مستقل و قائم به ذات کار خوب وزیبایی بود و توانسته بود به دنیای اثر نزدیک شود که این نزدیکی هم باید یادمان باشد همواره نسبی است.

در نظر بگیرید امکانات بسیار کم سالن چهار سو ، فضا و عمق کم صحنه ،شاید اگر اینکار در سالن اصلی یا در تالار وحدت به روی صحنه میرفت میشد با صحنه پردازی و دکور بهتر و مناسبتر تاثر بیشتری هم بر جای گذاشت.

در مجموع بنده راضی بودم. احساس و درک ما بعد از خواندن رمان بیگانه الزاما نباید در کمیت و کیفیت همان باشد که بعد از دیدن نمایش به آن میرسیم.
پرندیس گرانقدر سپاس از تحلیل تان و همین طور از دیدگاه علی افشار گرامی.در هر حال شما تاکید را بر اجرا گذاشتید و آن را از رمان جدا کرده اید،که این نیز نظرگاهی است و من برای ام از خود اجرای نمایش جالب تر است...

همواره موید و برقرار باشید...
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
شمس گرانقدر ،بار دیگر با انتخاب جملاتی یگانه در اثر ،شگفت زده ام کردید ،چقدر این جملات برایم ملموس است که تجربه اش کرده ام و همچنان درگیر با این بیگانگی ....:

«هیچ چیز را در خود نه ندید گرفته ام و نه پنهان کرده ام.،به خود دروغ نگفته ام و هیچ کس را فریب نداده ام.و حال که چند روزی به مرگ ام مانده است،کاملاً آن را می پذیرم و زندگی ام را انتخاب می کنم،زندگی خودم را ،زندگی شکننده و یکتایم را...»


متوجه منظور شما از تحلیل درونیات مورسو شدم به همین دلیل به دیالوگ پرده آخر اشاره کردم فقط قسمت کوچکی از آنرا بگویم:برای من مرگ ... دیدن ادامه ›› دیگران یا عشق یک مادر چه اهمیتی داشت؟خدای این کشیشی،زندگی و حیاتی که مردم انتخاب می کنند برایم چه اهمیتی داشت درصورتیکه یک سرنوشت تنها می بایست مرا برگزیند .....سگ سالامانوی پیر به همان اندازه زنش ارزش داشت،آن زن ریزه و فرز نیز درست به اندازه آن زن پاریسی که ماسون با او ازدواج کرده بود،مقصر بود،یا به اندازه ماری که مایل بود با من ازدواج کند.چه اهمیتی داشت که ریمون هم مثل سلست،که ارزشش بیش از او بود رفیق من بشود؟چه اهمیتی داشت که کاری امروز لب مورسوی دیگری را ببوسد....

بله بار اثر بیشتر روی بازی رحیم نوروزی بود و بیشتر همین بود که مرا جذب کرده بود

مجددا سپاسگزارم که اندیشه ونقدتان را دریغ نمیکنید ،درود بر شما و نیز بر ابرشیر گرانقدر
۰۱ خرداد ۱۳۹۵
خیر شمس عزیز ،چه رنجشی ؟! من همچنان از حظ تماشای آن شب بهره مندم و برایم باعث افتخار است هم کلامی با شما خوبان و اندیشمندان که از زوایایی عمیق به بررسی آثار می پردازید ،چند روز پیش گفتم تاثیری که نوشتار شما به خصوص در صور فلکی بر من گذاشته به قدری ارزشمند است که با چیز دیگری قابل قیاس نیست و امیدوارم با تداوم حضور شما و دیگر عزیزان این تلمذ تداوم داشته باشد

سپاسگزارم
۰۱ خرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب به تماشای یکی از بهترین تئاترهایی که تا کنون دیدم نشستم ، ماحصل بازی بی نظیر ،به یاد ماندی و تحسین برانگیز رحیم نوروزی در کنار کارگردانی دلچسب جناب صادقی خواه خلق یک تئاتر خوب و تماشایی بود که واقعا حالم را خوب کرد
انتخاب رحیم نوروزی در نقش مورسو انتخابی بسیار شایسته و به جا بود به نظرم هیچ کس مثل ایشان نمیتوانست از عهده بازی در این نقش برآید ،به ایشان تبریک میگویم که نه تنها درعرصه بازیگری بلکه بعنوان یک انسان بسیار خاص هستند وسزوار ستایش
حقیقتا به دلیل جلوه های بصری بسیار تاثیر گذار رمان بیگانه ،محدودیت های خاص صحنه تئاتر و آنچه از فیلم آن به کارگردانی ویسکونتی و بازی مارچلو ماسترویانی درذهن داشتم، با این دید به تماشا نشستم که شاید آنچه واقعا دوست دارم را نبینم ، اما خیر اینکونه نبود ... عالی ،خیلی دوست داشتم و تماشایش را پیشنهاد میکنم
و خود باردیگر به تماشا خواهم نشست

سپاسگزارم از تک تک عوامل اجرایی که شبی بسیار خوب برایم ساختند

در مورد خود تئاتر فردا خواهم نوشت...
پرندیس گرامی سپاس از شما،
اگر چه ممکن است برداشت من از این اجرا چیز دیگری باشد،اما خیلی خوشحال می شوم که تحلیل تان را از این کار بخوانم...گاهی تحلیل ها از خود یک اثر زیباترند و آن را ارتقا می دهند...چرا که نمایش تازه بعد از اجرا شروع می شود...
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
شمس ارجمند،ممنون از اینکه خواندید ،زیبایی و کمال به همین تفاوت دیدگاهها و برداشتهاست و همین هاست که ما را در یافتن مسیر درست یاری می رساند ،همان گونه که من از نوشتار و برداشت و دیدگاه های شما و سایر عزیزان در این مدت آنقدر آموخته ام که در همین مدت کوتاه تغییرات قابل توجهی در خود می بینم ،اگر قرار بود همه مثل هم بینیدیشم که یک نفر برای تمام دنیا کافی بود و چه بی معنی میشد همه چیز :)
برداشت خودم را نوشتم ،البته اعتراف می کنم دیشب تحت تاثیر جذابیت بازی رحیم نوروزی و ارتباطی که برقرار شد تا حدودی برای کل نمایش اغراق کردم که در متن اصلی بدان پرداختم اما حقیقتا در کل راضی بودم به خصوص که اجرای اول هم بود و فکر میکنم اجراهای بعدی به مراتب بهتر باشد به همین دلیل تصمیم دارم یکبار دیگر به تماشا ،اینبار از ردیف اول بنشینم
سپاسگزارم از حسن نظرتان
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید