من بسیار دوست داشتم.
طراحی دکور در عین سادگی ،با تغییرات گاهبهگاهش،نمایانگر بعد زمان بود برای من.
طراحی لباسها متناسب با فضای نمایش.
بازیها،حرفهای.
به نظر من بهترین بازی لیلی رشیدی بود.
و
آمد و شد بین مرزهای خودآگاه و ناخودآگاه
هوشیار و ناهوشیار
گفتگوهایی که منِ حقیقی، با منِ برتر و منِ دروغین و ... داشت و از این رفت و آمدها و گفت و شنودها ، این تو بودی که
... دیدن ادامه ››
تصمیم میگرفتی کدوم کاراکتر درست میگه و یا دچار نسیانه... به قول مولانا ، هرکسی از ظن خود شد یار من
در کل برای من تداعیکننده فحوای غزلیات شمس بود ، پس از خوانش هر غزل، میشه ساعتها بحث کرد که گویندهی این غزل کیه و خطابش به کیه و هرکس از نگاه خودش میتونه تصمیمگیری خودش رو داشته باشه .اینجا هم پس از تماشای نمایش ذهنت ساعتها درگیر میمونه و میتونی چندین مدل تحلیل کنی ...