سکانس ماندگار
بعد از آنکه شهروز و شکور مطمئن می شوند که فیلم شهره تنها در یک گوشی نبوده و بین مردم پخش شده است:
شهره شب هنگام به خانه می
... دیدن ادامه ››
آید. ابتدا به شکور سلام می کند و دستپاچه بابت دیر رسیدنش معذرت خواهی می کند. شکور بی توجه به او مشغول خودن شام است. پدر نیست. مادر درِ اتاق را به روی شهره می بندد و شاهین ظاهرا خواب است. تماشاگر منتظر اتفاق ناگواری هست. گوشی شهره زنگ می خورد. پدر را در اتاقی دیگر می بینیم. اما صحبت هایش را نمی شنویم. ناگهان شهروز با پارچه ای گردن خواهرش را می فشرد و او را به درون اتاق می کشد. شهره از شاهین کمک می خواهد. شاهین به زیر ملافه می خزد و می لرزد. صدای کشیده شدن قاشق به ته بشقاب فلزی (ناشی از تمام شدن شام شکور) به گوش می رسد. حالا فقط پاهای شهره دیده می شود که می لرزد و ناباورانه به دست برادر کوچک و در خانه خود جان می دهد. صدای قاشق و بشقاب فلزی اوج می گیرد.