آه...آدم دلش که پُر باشد،دوست دارد به کوچه ها بزند
برود از خودش فرار کند ، به همه چیز پشت پا بزند
دوست دارد به مرگ فکر کند، زندگی را حجاب می داند
دوست دارد که بی حجاب شود ، حرف را با خود خدا بزند
توی مغزت مدام میشنوی ، منطقی فکر کن ضعیف نباش
مرد باید به درد تکیه کند ، بیخودی خوب نیست جا بزند
دل به دریا زدی و طوفان شد، به غرور
... دیدن ادامه ››
نهنگ ها برخورد
موج منفی گرفت دریا را ، که سرش را به صخره ها بزند
فکر کن سفره ماهیِ پیری ، که تنش خسته از پذیرایی ست
با چه انگیزه از ته دریا ، مرد صیاد را صدا بزند!؟
فکر کن بچه لاک پشتی که، روی ریلی به پشت افتاده
و قطاری به سمت او راهی است...خنده دار است دست و پا بزند
زندگی رو به قبله خوابیده ، مرگ همبستر قدیمیِ اوست
زندگی تشنه ی همآغوشی ست ، یک نفر مرگ را صدا بزند!
هر چه گشتند هیچ چیز نبود ، هرچه گشتیم هیچ چیزی نیست
آدمیزاد نا امید شده ، تا به کی پنجه در هوا بزند!؟
آسمان بر سرم سوار شده ، دل من آلت قمار شده
زندگی مثل زهرمار شده ، یک نفر چارپایه را بزند...
#سعید_حیدری_ساوجی