مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی میرسد اجرای همه نمایشها و برنامههای هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاعرسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
کس خواستار هرگز، هرگز شنیدهاید؟/
یا هیچ دیدهاید کسی دوستار هیچ؟/
آن هیچکس که هرگز نشنیدهای منم/
هم دوستار هرگز و هم خواستار هیچ/
" مظاهر_مصفا "
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
فیلمو که ندیدم ولی این شعر منو پرت کرد به یه صحنهای که دلم خواست بگم.
بچه که بودیم خونمون کنار ساحل بود از پنجره اتاقم دریا معلوم بود.
تابستونا که پلاژ باز بود صدای جیغ بچهها و سوت غریق نجاتا قاطی صدای دریا میومد. بعد پسزمینهی همهی اینا، آهنگای رادیو پیام بود که از بلندگوی محوطه پلاژ پخش میشد.
این آهنگ یکی از متواترترینا ... دیدن ادامه ›› بود.
هرچی گشتم پیدا نکردم ولی احتمالا مثلا قاسم افشار اینو خونده بوده اون موقع، نبود انقد خوانندهی پاپ و اینهمه موزیک.
بعد منم مینشستم لبهی پنجره با لنگای آویزون روو به بیرون، وسط ِ بوی دریا و شرجی و نسیم رخوتناک صبحای تابستونی نقشه میکشیدم که برم شنا، یا مثلا از شنا برگشته بودم و تماشا میکردم همچنان دریا رو.
انگار همین لحظه اونجام الان، این موزیک داره پلی میشه توو سرم!
فیلمو که ندیدم ولی این شعر منو پرت کرد به یه صحنهای که دلم خواست بگم.
بچه که بودیم خونمون کنار ساحل بود از پنجره اتاقم دریا معلوم بود.
تابستونا که پلاژ باز بود صدای جیغ بچهها و سوت غریق نجاتا ...
دقیقاً منم یاد بچگیم و آهنگهای اون زمان افتادم.
یه آلبوم بود به اسم "حقیقت دارد" که هنوزم دارمش. کار مشترک بود بین چند خواننده و شاعر. این شعرو اولین بار توی اون آلبوم با صدای هومن ...
آخ آخ صباااا
مرسی آره اینم بود. اون دکلمههای وسطشم حتی یادمه.
ولی صدای قاسم افشاره اینی که توو سر منه!
اینا رو روو کاست داشتیم.
با اون ضبطا که باید کاستو دربیاری برعکس کنی تا اونورشو بخونه.
حس میکنم گونهی رو به انقراض دایناسورهام!
آخ آخ صباااا
مرسی آره اینم بود. اون دکلمههای وسطشم حتی یادمه.
ولی صدای قاسم افشاره اینی که توو سر منه!
اینا رو روو کاست داشتیم.
با اون ضبطا که باید کاستو دربیاری برعکس کنی تا اونورشو بخونه.
حس ...
تازه نوارم جمع میکردن یه وقتا ?
منم از همون گونهام ?? و هر وقت آدمای شبیه خودم با خاطرات مشترک میبینم کلی سر ذوق میام. الان داشتم به تاریخچهی کاست خریدنام فکر میکردم که نوشتن همهاش خیلی خیلی زیاد میشه. ولی از ۹-۱۰ سالگی آهنگای رادیو پیام رو ضبط میکردم. از یکی دو سال بعدشم دیگه با پول تو جیبیم هرچی کاست بود توی بازار میخریدم (البته با توجه به سِنم من پاپ میخریدم، سنتی و افتخاری و بهرام حصیری و مختاباد رو بابام میخرید ?) ۹ سال پیش موقع اسباب کشی تقریباً همهاش رو دادم رفت ??? و هنوز نمیفهمم اون موقع چی فکر کردم. الان حدود ۴۰-۵۰ تا دارم هنوز که یه وقتا هوس میکنم و باز میذارم توی همون ضبطا که باید کاست رو در بیاری و برعکس کنی و گوش میکنم.
تازه نوارم جمع میکردن یه وقتا ?
منم از همون گونهام ?? و هر وقت آدمای شبیه خودم با خاطرات مشترک میبینم کلی سر ذوق میام. الان داشتم به تاریخچهی کاست خریدنام فکر میکردم که نوشتن همهاش خیلی ...
همین کارای ساده رو با چه لذتی انجام میدادیم.
دیگه هیچی اونجوری کیف نمیده!
[شبیه مکالمات دو تا پیرزن قجری شد :))) ]
منم حدود ۴۰۰ تا کاست دارم
حقیقت دارد رو هم دارم کار دارینوش بود که کلا کارهای خاصی رو منتشر می کرد یه مغازه کنار سینما فرهنگ داشت یکی تو یوسف آباد که جفتش جمع شد
منم حدود ۴۰۰ تا کاست دارم
حقیقت دارد رو هم دارم کار دارینوش بود که کلا کارهای خاصی رو منتشر می کرد یه مغازه کنار سینما فرهنگ داشت یکی تو یوسف آباد که جفتش جمع شد
آخ آخ، بذارینشون یه جای امن...
بله دارینوش خیلی خوب بود. هر دو شعبهاش میرفتم هر وقت مسیرم میخورد.
من چند بار این اشتباهو کردم که یه چیزایی رو به اسم خونه تکونی و اسباب کشی انداختم دور یا دادم به کسی، و بعدش پشیمونیش فقط مونده برام. و از وقتی هم که فیلم آشغالهای دوست داشتنی رو دیدم، همش میگم کاش اون خانومه برسه به ماشین و برگردونه وسایلشو... ??? خیلی حال بدیه...
آخ آخ، بذارینشون یه جای امن...
بله دارینوش خیلی خوب بود. هر دو شعبهاش میرفتم هر وقت مسیرم میخورد.
من چند بار این اشتباهو کردم که یه چیزایی رو به اسم خونه تکونی و اسباب کشی انداختم دور ...
بعد از مدت ها یه فیلم دلچسب دیدم
فیلم بدون ایراد نیست و دو صحنه اش ایراد داره ولی در مجموع ارزش دیدن و وقت گذاشتن داره ( تو کامنت دو ایراد رو می نویسم )
بازی ها خیلی خوبه کارگردانی خوبه
فرم انتخابی برای روایت قصه رو هم دوست داشتم
ایراد اول صحنه درگیری روی برجک کاملا مصنوعیه و در نیومده
ایراد دوم صحنه ای که هامین لیوان چایی داغ رو می پاشه رو ناخدا عکس العمل ناخدا اصلا خوب و طبیعی نیست حتی با چایی گرم
اسپویل
ایراد اول صحنه درگیری روی برجک کاملا مصنوعیه و در نیومده
ایراد دوم صحنه ای که هامین لیوان چایی داغ رو می پاشه رو ناخدا عکس العمل ناخدا اصلا خوب و طبیعی نیست حتی با چایی گرم
فیلم رو امروز دوباره دیدم
یه ایراد دیگه هم به نظرم اومد البته ایراد سخت گیرانه ای هست
تو صحنه ای که تلویزیون فوتبال نشون می ده گزارشگر می گه تیکلری فرصت رو از دست می ده
ولی تو صحنه بعدی بازیکن نزدیک نقطه کرنر داره رو به تماشاگرها شادی می کنه