مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی میرسد اجرای همه نمایشها و برنامههای هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاعرسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
کس خواستار هرگز، هرگز شنیدهاید؟/
یا هیچ دیدهاید کسی دوستار هیچ؟/
آن هیچکس که هرگز نشنیدهای منم/
هم دوستار هرگز و هم خواستار هیچ/
" مظاهر_مصفا "
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نه این آن کار نیست!
این آن کاری که باید نیست
نشستن توی تاریکی و چیزی نگفتن
این آن نقش معقول نیست
زبان گرفتهای در کجا؟
زبان گرفتهای در کجا؟ چه پنهان کرده ای؟
این آن کار نیست
آن کار کاری است که نباید می کردی
نشسته ای در تاریکی قرار است چیزی نبینی؟
این کار درست است؟
کار و بار رو رها کن پر بکش از فلسفه
هوای تازه
هر گند و کثافتی هم هست همین است!
با درود با توجه به اینکه من حافظم داغونه و از طرفی نه سوادش رو دارم نه زیاد اعتقاد به تفسیر و توضبح دارم ولی مواجهه من در لحظه ای که ارور ۴۰۴ رو روی صفحه نمایش نشون داد که به نظرم کلید کار بود ( یا بهتره بگم چیزی که به خاطر و ذهن من اومد ) این بود :
صدای داد و فریاد و صدا کردن اسامی به بلندی و از رعب و وحشت که پشت صحنه و دوربین نشان می داد
اومدن ارور ۴۰۴ روی صفحه
نشان دادن فوتبال و گل وگیاه
صدایی مانند شعار دادن
افتادن بازیگری روی صحنه که گفته میشه نمرده و انگار داره بلزی مینکه در حالی که مرده
در واقع میشه اینجور گفت که نیروی سرکوب گر ، با گرفتن و به نوعی حبس کردن اشوبگران باعث رعب و وحشت انها شده که با ضرب وشتم و جدا کردن انها ازهم صدایشان در اومده و نام همدیگر رو صدا می کنند
نیروی سرکوبگر که متوجه میشه در حال دیده شدنه ( توسط دوربین ) ارتباط رو قطع میکنه و نشون دادن ارور ۴۰۴ نمادی از قطع ارتباط و سانسوره
وبلافاصله بعد ازون با عجله برای سرگرم کردن شروع به پخش بازی فوتبال میکنه با گزارش فیک و اشتباه و در نهایت گل وبلبل
ولی اشوبگران ساکت نشده که بلافاصله صداهایی شعار مانند پخش میشه و
در نهایت کشته شدن اشوبگری که میخواد القا بشه نمرده ..
البته گفتم اعتقادی به تفسیر متن ندارم فقط اون لحظه این به ذهنم رسید و اولش هم که با دیدن سیاهپوشان و اتفاقات اولیه یاد میرغضب و نمایشنامه استاد بیضایی افتادم
البته هر لحظه یه موردی به ذهن خطور میکرد...
اخر زمان
بردهداری جنسی و ...
در صحنه اول تصویر لرزانی از تئاتر شهر می بینیم و از اواسط کار دختر دوربین به دستی رو میبینیم که به همون شکل دائم در حال افتادنه و همون نوع تصاویر لرزان رو تولید میکنه که انگاری صحنه در عمل همون فضای اطراف تئاتر شهره . وداستان، داستان اعتراض و سرکوب و سانسور اون سرکوبه و به نظر من هم تم اصلی کار اعتراضات و سرکوبه که پیشتر یه قسمتش رو گفتم که عملا صحنه به صحنه میشه دید . و باقی مسائل زیر مجموعهای از این پیرنگ هستند
در صحنه اول تصویر لرزانی از تئاتر شهر می بینیم و از اواسط کار دختر دوربین به دستی رو میبینیم که به همون شکل دائم در حال افتادنه و همون نوع تصاویر لرزان رو تولید میکنه که انگاری صحنه در عمل ...
وقتی اول کار تصاویر لرزان تئاتر شهر پخش میشه بعد چند دقیقه دیگه تصاویر قطع میشه و با چیزای دیگه مثل تصاویر اعتراض بازیگرا و نمای تماشاچیا و غیره جایگزین میشه، اون خانمیم که داره با حالت لرزش و افتادن فیلم میگیره اول داره پشت به تماشاچیا فیلم میگیره ولی بعدا یکی از سیاه پوشا بود فک کنم میاد برعکسش میکنه و دیگه بعد اون داشت از خود تماشاچیا فیلم میگرفت
نه امیدی ، چه امیدی به خدا حیف امید
نه چراغی ، چه چراغی ، چیز خوبی میشه دید ؟
نه سلامی ، چه سلامی ، همه خون تشنه ی هم
نه نشاطی ، چه نشاطی ، مگه راهش میده غم
" شاملو "