در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال سپهر | درباره نمایش آلندۀ نازنین
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:44:17
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
+ قانون اول:

قانون اول می‌گه تاتر درد و بیماریه، تاتر واگیرداره، بازیگر بیماره، بازیگر بیماره و باید زجر بکشه و تماشاچی هم با درد و رنج اون ... دیدن ادامه ›› زجر می‌کشه
پس هر کس که بتونه در صحنه این درد و رنج رو انتقال بده می تونه بازیگر باشه
اگر فردی عامی که در کوچه و بازار بی‌تجربه و بی‌معرفت به این پدیده باشه و در صورتی که بتونه این هنر رو به شکل بدیع و اصیل و دست نخورده به دیگران سرایت بده قطعا بازیگره پس نابازیگر بازیگره نترس از نابازیگر استفاده‌ کن


+ قانون دوم:

قانون دوم می‌گه از اطرافیانت کمک بگیر
از خویشاوندانت، از نزدیکانت، از معشوقت، از عواملت
هر کدوم از عواملت می تونن بازیگرانت باشند
اونام سهم دارند تو باید سهم اونا رو پرداخت کنی


+ قانون سوم:

قانون سوم می‌گه همه چیز قانونه و همه چیز ما از قانونه، قانون رو رعایت کن و قانون‌شکن رو مجازات
هیچ چیز بدتر از قانون‌شکنی نیست
در مجازات قانون‌شکن تعجیل کن



- قانون n ام:

هیچ‌وقت از دستیار کارگردان استفاده نکن، کارگردان باید بتونه تمام کارهای نمایشش رو خودش انجام بده، حضور دستیار برای کارگردان بی‌معنیه، اضافه است رتق و فتق امور باید توسط کارگردان انجام بشه نه هیچکس دیگه
کارگردان باید در رنج برنامه‌ریزی باشه در رنج هماهنگی در رنج کارهای خودش در رنج توجه به جزییات
حضور دستیار دست و پاگیره، مانع است، تجملیه، اضافه است، نشانه‌ی تنبلیه


+ قانون چهارم:

قانون چهارم می‌گه به تهیه‌کننده باج نده، تو صاحب اثری، خالق تویی، تهیه‌کننده مزاحم، کاسب‌کار، حباب روی آب
کار خودت رو بکن، روی خواسته‌هات در برابرش پافشاری کن
تهیه‌کننده بوی پول می‌ده، بوی نون و پنیر می‌ده، بوی شیطان، پول یعنی شیطان
فاوست نباش روحت رو به مفیستو نفروش



+ قانون ششم

قانون ششم می‌گه کارگردان باید نویسنده نمایش خودش باشه
اجرای متنی که تو ننوشتی ممنوعه
به متنت وفادار باش، به کلمات، نقطه‌ها، ویرگول‌ها، مونولوگ‌ها
مراقب لحن داستان باش
داستان نمایشت داستان زندگی خود توعه

- قانون اول من می‌گه
انتقام غذاییه که باید سرد سرو بشه


+ قانون هفتم

قانون هفتم می‌گه این قوانین برای اجرا شدن وضع شدند
قانون باید بی کم و کاست اجرا بشه، اگر قانونی رو که خودت وضع کردی نتونستی اجرا کنی باید خودتو از بین ببری
این آخرین فرصت توعه
این قانون هفتم منه
خودت رو از بین ببر
سپاس فراوان هم بابت فایل و هم این پست😍😍🙏🏻🌹
۲۱ مرداد ۱۴۰۱
قانون n‌ام جایگزین قانون پنج شده یا اصلا از اول قانون پنجم وجود نداشته؟
۲۱ مرداد ۱۴۰۱
پویا فلاح
قانون n‌ام جایگزین قانون پنج شده یا اصلا از اول قانون پنجم وجود نداشته؟
من از روی فایلی که از جشنواره داشتم نوشتم
احتمالا تو اجرای عموم تغییراتی داشته

قانون n ام رو خانم صمدی می گه برخلاف بقیه که آقای گرجی می گن
۲۱ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آقای برهمنی عزیز

کاش صبر می کردی و تو همون سالن سمندریان اجرا می رفتی
می دونم که احتمالا تا آخر سال سمندریان جا نمی داده
می دونم که مدت ها تمرین کرده بودید برای این اجرا و جمع کردن گروه برای سال بعد و تمرین مجدد کار خیلی سختیه
می دونم اجراهای اول مشکلاتی داره و بهتر می شید

ولی من دلم برای اون اجرای بی نظیر جشنواره تنگ می شه

امیدوارم اتفاقی که تو متن اجرا شاهدش هستیم برای گروه اجرایی نیافتاده باشه

برای همه گروه آرزوی موفقیت می کنم
آقای برهمنی ما امشب مُردیم از حسودی به کسانی که اجرای جشنواره رو دیده بودن.
لطفا رسیدگی کنید.
۱۷ تیر ۱۴۰۱
فکر نکنم مسئله انتخاب این سالن فقط ترافیک تماشاخانه ایرانشهر بوده باشه..
۲۰ تیر ۱۴۰۱
محمد مجللی
چشم :)
امیدوارم بعد از نمایش گردنت کج نباشه :(
۲۲ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


صدای زخمی ویکتور خارا ـ جنازه ی زنده ـ
گلوله خوردن در کوچه … زنده باد آلنده ...


#حامد_ابراهیم_پور



دلم ، تنم ،زوطنم زخمی است … وصله ی تن باش
خزان گرفته شکوه مرا شکوفه ی من باش

بیا دوباره به دیدار شعرهای مریضم
خزان گرفته بهار مرا ببخش عزیزم

مرا ببخش اگر پنجه های گرگ ندارم
برای بردن تو نقشه ای بزرگ ... دیدن ادامه ›› ندارم

بخند ! پاسخ این اشکهای یخ زده خنده ست
مرا ببخش ... اگر شعرهام خسته کننده ست

بگو بیایم هر گوشه ی جهان که بگویی
که پر بگیرم هر سمت آسمان که بگویی

قرار اوّلمان هرکجا که دار نباشد
به دور سینه یمان سیم خاردار نباشد

توجّهی به شب و حلقه ی طناب نکردن
قرار بعدی مان مرگ را حساب نکردن

بدون بال در این آسمان پرنده بمانیم
قرار بعدیمان لج کنیم ، زنده بمانیم

اگر چه بر تنمان رد پای قرمز جنگ است
به مرگ فکر نکن ، زندگی هنوز قشنگ است

شبانه از دهن گربه ی سیاه پریدن
دو تا پلنگ شدن ، سمت قرص ماه پریدن

دو تا پلنگ ، نه ! مثل دو تا عقاب ، دو ماهی
دو تا ستاره ی اٌفتاده از دهان سیاهی

دوتا پرنده ی بی سرزمین ، دو اشک چکیده
دو تا ستاره ی دنباله دار رنگ پریده

قرار بعدی مان کشف رنج های دنیرو
و قهوه خوردن در ساحل ریو دو ژانیرو

قرار بعدی انکار عقده های زمینی
فرار کردن از خوک دانی پازولینی

دوباره کشف معمای فیلم های نوار و
قرار بعدی مان زخم های ژان رنوار و

مرور کردن عصیان بی مرور براندو
برای بار صدم قصّه های عامه پسند و

به کشف درد رسیدن ، به کشف یک شب خونی
هویت زن بی آرزوی آنتونیونی

گذشتن از دل این زخم های کهنه ی کاری
پس از شکستن آغوش های آلمادواری …

قرار بعدیمان هرکجا که سایه نباشد
دوباره پای کسی روی چارپایه نباشد

به سوی این شب بی انتها تفنگ گرفتن
به احترام سر میرزا تفنگ گرفتن

دوباره زنده شدن از دهان قبر پریدن
رئیس علی شدن و روی زین ببر پریدن

قرار بعدی مان قهوه با دو تکّه ی ژیگو
به جنگ می روم امروز … آدیوس آمیگو !

قرار بعد غریو تفنگ های من و تو
نشانه رفتن سمت فالانژ های فرانکو

صدای ریزش زنجیرهای کهنه ی خونین
صدای آزادی روی رزمناو پوتمکین

صدای زخمی ویکتور خارا ـ جنازه ی زنده ـ
گلوله خوردن در کوچه … زنده باد آلنده ...

من و تمامی این لحظه های رنگ پریده
من و تمامی این خاطرات رنج کشیده

من و تلاقی هر روز دردها … بروفن ها
من و دویدن بیهوده در جهان کوئن ها

من و تمامی تنهاییم ،‌ تمامی دردم
من و تمامی این روزها که گریه نکردم

من و دراز کشیدن کنار نعش کبودم
من و نبودن انسان بهتری که نبودم

من و بریدن هرروز این زبان اضافی
من و شکستن یک مشت استخوان اضافی

من و حضور شب و آسمان چرکی تهران
من و جویده شدن در دهان چرکی تهران …

قرار بعدی اعجاز دست های من و تو
شکوفه دادن گیلاس در خزان کیوتو

قرار بعدیمان گفتگو ، مراسم چایی
و شام خوردن در هاید پارک ویکتوریایی

قرارمان شب نمناک نانت ، رخوت بوردو
نگاه کردن خورشید در غروب پالرمو

شریک موج … شبیه تن دو ماهی لیز و
تو و شنا کردن زیر آفتاب ونیز و

قرار بعدی مان رقص دستهای من و تو
سکوت و تنهایی … کافه های کوچک ورشو

قرارمان دگرانزوم هتل ، حوالی پانتون
برای یافتن نادیای آندره برتون

قرار بعدی مان اضطراب بوسه ی من با
شکوه سمفونی زندگی … غروب وین با

پرنده های مسافر به دور دست پریدن
به سرزمین های بهتری که هست پریدن

قرار بعدی یک زندگی کوچک عادی
فرار کردن از لحظه های مارکی دوسادی

قرار مان هرجا غصّه ها بزرگ نباشد
میان سفره یمان رد پای گرگ نباشد

مرا ببوس که در آرزوی خانه نمیرم
که جان بگیرم و در زیر تازیانه نمیرم

ببوس تا که درین حسرت محال نپوسم
مرا ببوس که دراین سیاهچال نپوسم

مرا ببوس که در دوزخ سکوت نیفتم
مرا ببوس که در تار عنکبوت نیفتم

تو زخم خوردی و من قوت لایموت گرفتم
تو ایستادی و من روزه ی سکوت گرفتم

قرار آخرمان هرکجا سکوت نباشد
به دور سینه یمان تار عنکبوت نباشد

چگونه بی تو ازین رنج جاودان بگریزم
مرا دوباره در آغوش خود بگیر عزیزم


#حامد_ابراهیم_پور

۰۱ تیر ۱۴۰۱
نیلوفر
داشتیم با دیوار حرف می‌زدیم دیگه😏😏 😁
نرود میخ آهنی در سنگ🤦‍♂️
۰۱ تیر ۱۴۰۱
سپهر
دلم ، تنم ،زوطنم زخمی است … وصله ی تن باش خزان گرفته شکوه مرا شکوفه ی من باش بیا دوباره به دیدار شعرهای مریضم خزان گرفته بهار مرا ببخش عزیزم مرا ببخش اگر پنجه های گرگ ندارم برای ...
چقدر باحال بود این شعر
۰۲ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید