محال است آخر این سرباز خونآلود برخیزد
همانگونه که روزی پیش از اینها بود، برخیزد
چنان چون کُندههای کَنده در آتش فرو رفتیم
که از تابوتهامان تا قیامت دود برخیزد
بگو دیر است؛ با این زخمها آهو نخواهد ماند
ولو کفتار از مهمانی خون زود برخیزد
چه فرقی میکند غزنین با غزنین؟ شاید هیچ
اگر محمود دورش بگذرد، مسعود برخیزد
بگو بردار چشم برکت از باغ ملخ دیده
چگونه ممکن است از کشت باطل سود برخیزد؟
کسی را که به مرهم های
... دیدن ادامه ››
جادوییش دل بستی
چه خواهی کرد اگر با زخم بیبهبود برخیزد
چه خواهی کرد اگر یک روز در اثنای بتسوزی
خلیل از نردبان پایین رود، نمرود برخیزد
چه خواهی کرد اگر یک روز اقیانوس بیپایان
بخوابد مثل اقیانوس و فردا رود برخیزد
تو - ای چشم انتظار خسته از جولان دجالان
دعا کن از پسِ این دودها موعود برخیزد
« #حامد_یعقوبی »
از کتاب سرباز بی همدرد خون آلود
انتشارات فصل پنجم