در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سپهر | درباره نمایش پیش از کشتن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:15:27
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
محال است آخر این سرباز خون‌آلود برخیزد
همان‌گونه که روزی پیش از این‌ها بود، برخیزد
چنان چون کُنده‌های کَنده در آتش فرو رفتیم
که از تابوت‌هامان تا قیامت دود برخیزد
بگو دیر است؛ با این زخم‌ها آهو نخواهد ماند
ولو کفتار از مهمانی خون زود برخیزد
چه فرقی می‌کند غزنین با غزنین؟ شاید هیچ
اگر محمود دورش بگذرد، مسعود برخیزد
بگو بردار چشم برکت از باغ ملخ دیده
چگونه ممکن است از کشت باطل سود برخیزد؟
کسی را که به مرهم های ... دیدن ادامه ›› جادوییش دل بستی
چه خواهی کرد اگر با زخم بی‌بهبود برخیزد
چه خواهی کرد اگر یک روز در اثنای بت‌سوزی
خلیل از نردبان پایین رود، نمرود برخیزد
چه خواهی کرد اگر یک روز اقیانوس بی‌پایان
بخوابد مثل اقیانوس و فردا رود برخیزد
تو - ای چشم انتظار خسته از جولان دجالان
دعا کن از پسِ این دودها موعود برخیزد


« #حامد_یعقوبی »
از کتاب سرباز بی همدرد خون آلود
انتشارات فصل پنجم
بیشتر از "دوست دارم" بود این شعر؛ لذت بردم و ممنون 🙏🏻🌹
۲۱ مرداد ۱۴۰۱
صادق قویم
سپاس فراوان جناب بی غم . قطعا اجرایی از گروه کوانتوم رو باید. دید. فقط حیف که دوره اجرا واقعا کوتاه بود و ای کاش اجرایی در ساعت زودتر می داشتید تا بتونم بیش از یکبار ببینم این کار رو
ارادت آقا
امیدوارم که کار مورد رضایتتون قرار بگیره🌹
۲۳ مرداد ۱۴۰۱
چه کردی با خودت سالار پر در خون؟ خودت بنویس
چه کردی با خودت سردار سر در بر؟ خودت بنگر
مؤذن‌زاده دارد در عزایت نوحه می‌خواند
چه کردی با خودت شاه شبیخون‌خورده‌ٔ پرپر؟

هم از رویای در شریانمان کابوس جریان یافت
هم از ته‌مانده‌ٔ گل‌هایمان خرزهره غلیان کرد
سیاووش جوان‌مرگ من! از آتش تمرّد کن
که ... دیدن ادامه ›› از خون تو خواهد رُست ده سودابه‌ٔ دیگر

به این نوکیسه‌ها دل خوش نکن وقتی که می‌دانی
به غیر از کندن گور برادر برنمی‌آیند
مذکر یا مونث، تخمه‌ٔ قابیل، قابیل است
بزرگ سر به‌ باد من! از این ناباوران بگذر

جگرخون شهید من! اگر آتش نمی‌یابی
بیا و لقمه‌ٔ سگ کن که می‌دانی و می‌دانم
جگرگاه جوانت را اگر در خاک بگذارند
نود هند جگرخوار از مزارت برمی‌آرد سر

مؤذن‌زاده دارد بر مزارت اوج می‌گیرد...
من از شهنامه‌ها چیزی که دانستم همین‌قدر است
به خاطرخواهی سودابه‌ها دل‌خوش‌ شدن بد بود
برادرخوانده‌ٔ مُشتی برادرکش شدن بدتر!


#علی‌اکبر_یاغی‌تبار
📚 مثل داش‌آکل
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید