در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال سید حسام حجازیان | درباره نمایش اِکوئوس
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:34:47
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با سلام و عرض خسته نباشید به تیم اجرایی
مشخصا عرق های زیادی ریخته شده برای این اجرا
بازی ها از دیدگاه من همگی خوب و همسطح بود، بدون هیچ تپق ... دیدن ادامه ›› یا اشکالی
موسیقی، طراحی صحنه و مخصوصا لباس و اکسسور به نظر بنده خوب بود
نمایشنامه هم خوب بود و منو درگیر کرد،
رویا ها عالی به تصویر کشیده شده بودند
فاجعه ای که بی شک به دلیل رفتار نادرست والدین و محدودیت های بی جاشون اتفاق افتاده بود، والدینی که با افکار مهجورشون جز نابود کردن روح و روان فرزندان کاری نمیکنند، و متاسفانه کم هم نیستند در جامعه امروزی ما
فقط متوجه یه جای ماجرا نشدم و فکر کنم مشکل از من بود که متوجه نشدم، از دوستانی که دیدن تقاضا دارم که جواب بدن اگر این متنو میخونند، تن روانپزشک پر از رد شلاق بود و هرچی جلو تر میرفتیم نابود تر میشد، این ها فقط دلیلش مریضش بود؟ یعنی داشت دردهای اونو به دوش میکشید که به این روز افتاد؟ یا متفاوت بود داستان؟
"این نظر احتمال اسپویل و کاهش جذابیت دارد"

برداشت من اینه که این زخم ها درون شخصیت خود دکتر بود که داشت به مرور آشکارتر میشد. جلسات با الن آینه ای شد برای مواجهه دکتر با زندگی خودش و بنظرم قصه از اونجایی شروع میشه که الن هوشمندانه در پاسخ به دکتر درباره خوابش میپرسه و میگه، تو چی خواب میبینی؟ تو برام از خوابت بگو. و بعد یسری فکت از زندگی دکتر میگه.

"این نظر احتمال اسپویل و کاهش جذابیت دارد"
۲۳ دی ۱۴۰۰
سحر بهروزیان
دقیقاً از زمانی که دکتر دچار خودافشاگری می شه و نقاط پنهان زندگی اش آشکار می شه لباسش تغییر می کنه و زخمهای روحش نمایان می شه و از اونجا به بعد از نقش تراپیست خارج می شه و در نقش بیمار فرو می ...
من آخرش رو متوجه نشدم که چرا اون سم پاک کن که درواقع آلتی بود که الن باهاش چشم اسبها رو کور کرده بود، توی دست خود اسب ها بود و اینکه یکیش هم دست مارتین. یجوری که انگار اسبها به دست خودشون کور شده بودن. البته مبهم تر از اون سم پاک کن توی دست مارتین بود که میتونست البته مفهوم این رو داشته باشه که علت زخمهایی که روی تنش بود میتونست خودش هم باشه.
۲۶ دی ۱۴۰۰
Maze Jnhsn
من آخرش رو متوجه نشدم که چرا اون سم پاک کن که درواقع آلتی بود که الن باهاش چشم اسبها رو کور کرده بود، توی دست خود اسب ها بود و اینکه یکیش هم دست مارتین. یجوری که انگار اسبها به دست خودشون کور ...
برداشتم که البته ممکنه درست نباشه، اینکه الن برای کار در اصطبل به اسبها نزدیک شد و همین نزدیک باعث بحران روحی و از طرفی نزدیکى رابطه با دختر شد و اون فاجعه رو به بار اورد و در واقع الن با کورکردن می خواست به پالایش روحی و رهایی برسه و چون به دلیل علاقه به اسب خودش رو یک اکوئوس می دونست( اسبها نمودی از همذات پنداری با خودش بودن ) الت جرم در دست اسبها می بینیم که سمبل خود الن هستن.
در مورد مارتین دقیقاً درسته خودش برای پالایش روحش دست به به کار می شه هم با نشون دادن زخمها هم برای کور کردن در واقع بینا شدن و مواجه شدن با حقیقت ( فقط چشمهای مارتین که هر دو رنگ دیگه ای دارن).
۲۷ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید