در مجموع نمایش متوسطی برای من بود، اما همنشینی با دوستان عزیز جمعه شب را به شبی درجه یک تبدیل کرد.
بازی های خوب و قابل قبول در اکثر موارد.
لباس و گریم های خوب و قابل قبول.
دکوری از لحاظ بصری جذاب که بنده قادر به درک بعضی از نماد ها و یا میزانسن هایش نشدم، به طور مثال استفاده از لباس ها خلاقانه بود زیبایی بصری خوبی داشت اما خیلی معنی از آنها دریافت نکردم و جا به جاییشان نیز زمان زیادی را به خود اختصاص داد.
نمایش متنی داشت که من نتوانستم ارتباط خوبی با آن برقرار کنم.
روایتگر دو داستان بود که به هم گره خورده بودند، اگر هرکدام به تنهایی به نمایش گذاشته میشد برای من نمایش بهتری میشد، به طور مثال داستان کشتن ژولیس سزار و یا داستان چند پرنده از سیمرغ.
میشد نکاتی را با از این دو به هم نسبت داد و یا چسباند اما به نظر من خیلی خوب بهم جفت و جور نشده بودند
... دیدن ادامه ››
و شاید این فقط از ضعف نویسنده نیست، شاید ماهیت هایی متفاوت دارند که خیلی با هم سنخیتی ندارند. منطق الطیر عرفان محض است و قتل ژولیس سزار داستانی در باب سیاست قدرت و به کل زمینی! منطق الطیر از عروج و کمال انسان میگویید و قتل ژولیس سزار از جاه طلبی، دوباره میگوید، بی شک با کنکاش میتوان المان هایی را متصل کرد اما به هم نمآیند!
این باعث شد من بعد دیدن نمایش نتوانم درک کنم که حرف کلی و موضوع این نمایش چیست، اگر میپرسیدند حرف داستان چند مرغ از سیمرغ چیست به وضوح میگفتم یا اگر داستان قتل ژولیاس سزار چیست به همین سان پاسخ میدادم اما این نمایش.
علاوه بر آن شخصیت ها به طور درست پرداخته نشده بودند و ما باید برای درک بهتر پیش زمینه ای از شخصیت ها با خود به همراه میآوردیم، که این به زعم من نشان از ضعف متن است.
این ناهمخوانی فقط در متن خلاصه نشد، در موسیقی هم همینگونه بود، موسیقی جذاب و حتی حماسی و زیبایی بود اما باز این اکترونیک بودنش زیاد به کار نمینشست.
و ای کاش زمان هم کمی کمتر بود، که البته با گفتن خلاصه ای از این متون و آن تغییرات دکور امکان پذیر نبود.
لازم میدانم این را هم متذکر شوم که نظر من بر پایه سلیقه است و بسیار خوشحالم که دوستان این چنین از دیدن این نمایش لذت بردند.
هماهنگی بازیگران قابل قبول بود، به روشنی خبر از تمرینی چند ماهه میداد اما به نظر میتوانستند هماهنگ تر باشند، مخصوصا در حرکت های گروهی.
در آخر خسته نباشید میگویم به تیم با غیرت جنوبی که با تمام سختی و فشار های مالی و معنوی به راه خود ادامه دادند و با عشق نمایششان را به صحنه آوردند.