در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال شیرین میرزانژاد | درباره مونولوگ یک خاطره، یک مونولوگ، یک فریاد و یک نیایش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:50:39
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یک میلیارد به پا مى خیزند...
تهران در روز والنتاین همگام با جنبش جهانى مبارزه با خشونت علیه زنان

یک خاطره، یک مونولوگ، یک فریاد و یک نیایش در خانه موزه استاد انتظامى (قیطریه)

http://i67.tinypic.com/2ed2vy0.jpg
خشونت علیه زنان، در برابر خشونت علیه مردان

مسئله اى که درباره مبارزه با خشونت علیه زنان بسیار مطرح مى شود و برخى دوستان در گفتگوهاى پیشین در همین صفحه هم به آن اشاره کرده اند این است که خشونت علیه مردان هم اتفاق مى افتد، و حتى گاهى فراتر از این هم پیش مى روند و بیان مى کنند که خشونت علیه مردان به مراتب بیشتر از زنان اتفاق مى افتد، مردان مطلوم واقع شده اند و حقوق از دست رفته شان باید احقاق شود.

سوال اینجاست که چه شکلى از خشونت، در چه سطحى و با کدام پشتوانه؟
هیچ کس منکر خشونت علیه مردان نیست. بله، خشونت علیه مردان اتفاق مى افتد، اما چگونه؟ مسئله اى که باعث سوءتفاهم مى شود این است که به این پدیده به شکلى سطحى پرداخته مى شود و نتیجتاً تحلیل صحیحى از آن ارائه ... دیدن ادامه ›› نمى شود.
اساساً آن چه مسئله خشونت علیه زنان را مهم و برجسته مى کند این است که خشونت علیه زنان در جوامع مردسالار به صورت سیستماتیک اتفاق مى افتد. در جامعه مردسالار زن پایین دست است و در تمام امور خود احتیاج به متولى دارد. آزادى هاى او محدود به موارد مشخص است که بسته به انصاف اطرافیان این محدوده کوچک یا بزرگ مى شود، اما نهایتاً از حد مشخصى فراتر نمى رود. علاوه بر اینکه این محدودیت به تنهایى از اشکال خشونت است، خود موجب خشونت مضاعف نیز مى شود. محرومیت از تحصیل، اشتغال، رفت و آمد، سفر، و بسیارى از اشکال دیگر محدودیت که بسته شرایط اعمال مى شود ازاین نمونه هاست. اما خشونت مضاعف زمانى است که علاوه بر محدودیت هایى از این دست، در صورتى که اشکال دیگرى از خشونت مانند آزار جسمى یا روحى هم وجود داشته باشد، محدودیت هاى اولیه بیرون آمدن از آن شرایط را دشوار و در مواردى ناممکن مى سازد. در اینجاست که نقش عرف به خوبى آشکار مى شود. فرهنگ و عرف جامعه در بسیارى از موارد مستقیم یا غیر مستقیم پشتیبان این شکل از خشونت است.
این که "زن با لباس سفید به خانه بخت مى رود و با کفن سفید بیرون مى رود"، "زن روى حرف شوهرش حرف نمى زند"، و یا مفاهیمى چون "غیرت" و "تعصب" همگى بخشى از فرهنگ و عرف هستند که متاسفانه بسیار دیده شده که منجر به فجایعى مى شود همچون آسیب هاى جسمى و روحى زنان در ازدواج تنها به این خاطر که طلاق مذموم است، قتل هاى ناموسى به بهانه ى غیرت، ازدواج هاى اجبارى، کودکانى که در محیط متشنج زندگى مى کنند و بزرگ مى شوند تا در نهایت یا تبدیل به پدرشان مى شوند، یا مادرشان.
این ها تنها نمونه هایى است از بسیارى از موارد که هرروزه در اطراف خود مى بینیم.

اما خشونت علیه مردان در کجاى این معادله قرار مى گیرد؟
جالب است که بیشتر مثال هایى که درباره خشونت علیه مردان زده مى شود، مثال هایى دم دستى و اغراق شده است که اغلب کاملاً جنبه موردى دارند. واقعیت این است که اگر به ریشه این مثال ها دقت کنیم، عموماً ارتباطى به جنسیت ندارد و خشونت به دلیل مرد بودن آن ها اعمال نشده است.
اما در بحث خشونت جنسیتى، شاید به نظر عجیب بیاید، اما خشونت علیه مردان نیز از دل همین نظام مردسالار بیرون مى آید. مردى که قدرت، جایگاه و وظایف مشخصى برایش تعریف شده است و انتظارات مشخصى از او مى رود نیز قربانى همین نظام مردسالار است که در برابر زن به او قدرت مى دهد.
کلیشه هایى همچون "مرد زندگى"، "مثل مرد"، "مرد که گریه نمى کند"، "مرد باید غرور داشته باشد"، "مرد باید غیرت داشته باشد" به گوش همه مان آشناست. این کلیشه هاى دیکته شده که نسل به نسل گشته تا به ما رسیده است، پسربچه ها را آماده مى کند تا در جایگاه تعریف شده قرار گیرند. در واقع ناخودآگاه، حق انتخاب از آنها گرفته مى شود.
اما تمام دختربچه ها و پسربچه ها روزى بزرگ مى شوند و وارد جامعه مى شوند تا در جایگاه هاى تعریف شده قرار گیرند. همه ى ما همان دختربچه ها و پسربچه ها هستیم. سوال اینجاست که حال که انسان هاى بالغى هستیم و مى توانیم انتخابى متفاوت داشته باشیم، آیا متفاوت انتخاب خواهیم کرد؟

در جوامعى که پیش از این ها حرکت خود را به سمت برابرى جنسیتى آغاز کرده اند، رفته رفته شاخص هاى مردسالارى کمرنگ تر شده است، اما بسیارى از این جوامع هنوز راهى طولانى تا برابرى کامل جنسیتى در پیش دارند. زیرا قوانین ممکن است تغییر کرده باشند و تبدیل به قوانین برابرى طلبانه شده باشند، اما رد پاى عرفى که در گذشته منجر به ایجاد قوانین نابرابر پیشین شده بود هنوز از بین نرفته است. هیچ جامعه ى برابرى طلبى از نظام مردسالار نگریخته تا نظام زن سالار داشته باشد. ایسلند، پیشرفته ترین کشوراز نظر برابرى جنسیتى، اعلام کرده است که هنوز به برابرى کامل دست نیافته است. ما که جاى خود داریم.

سفرى طولانى در پیش است، اما شاید این ما باشیم که با انتخاب متفاوت مان، با نگاه متفاوت مان، دست در دست هم، قدمى چند از این راه را طى کنیم.
من، شیرین میرزانژاد، به جنبش جهانى مبارزه با خشونت علیه زنان مى پیوندم چون در کودکى مورد سواستفاده جنسى قرار گرفتم، در نوجوانى مورد تمسخر قرار گرفتم، در بزرگسالى سرکوب شدم، اما به عنوان یک زن ساکت نخواهم ماند؛ تا هیچ دختر بچه اى مجبور نباشد با تجربیاتى که من داشته ام بزرگ شود. من به این جنبش مى پیوندم تا شاید دخترم پا به دنیاى بهترى بگذارد.