دل نوشته ای برای بانوی چهارم...
دلش می خواست زن باشد.دوست داشت همیشه شیک پوش و مرتب باشد.دوست داشت با مردان در ارتباط باشد.مثل همه انسان ها که نسبت به جنس مخالف کنجکاوند و دوست دارند آن ها را بیشتر بشناسند.
اصلا" از ریشه و اصل متعلق به این انجمن نبود. بانوی پنجم هم به او می گفت که تو مال اینجا نیستی.
اما...
... دیدن ادامه ››
اما...
چه بر او رفته بود که مجبور شده بود به اینجا پناه ببرد؟ همان انسان هایی که نسبت به آن ها کنجکاو بود.در عین حال این راه نجاتش نبود.
به شخصه در این نمایش بیشتر از همه با بانوی چهارم همدردی می کردم و به نظرم بیشتر شبیه دخترهای امروز جامعه ما بود. دخترهایی که می خواهند مستقل و آزاد باشند اما در عین حال هم می خواهند که زن باشند دوست ندارند که تنها باشند اما نمی دونم چطور شده که آزاد بودن و تنها نبودن در دنیای امروز ما نمی توانند در یکجا با هم جمع شوند. چرا؟ دلیلش چیه؟ خودخواهی مردان؟ خودخواهی زنان؟ نگاه جامعه؟ راستش پاسخی برایش پیدا نمی کنم...