در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تایماز موسی زاده | درباره نمایش قرار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:34:59
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مدت 10 روز است که سعی می کنم در مورد این نمایش بنویسم ولی نتوانستم...هنوز هم برام سخت هست آنچه در ذهن دارم را بنویسم..اثری که نمایش روی من داشت برای خودم گنگ است...تکلیفم را با خودم نمی دانم واین برایم عجیب است...این را گفتم تا شاید توجیهی برای تناقض گویی های احتمالی در ادامه داشته باشم!

موضوع نمایش بکر و خوب بود و از نظر من نحوه بیان آن نیز عالی..آغاز آرام و کند این نمایش تماشاگر(حداقل من) را با بی حوصلگی وادار به قضاوت و پیش بینی آدم ها،روابط و حتی انتهای نمایش می کرد که فکر می کنم غالباً همه آن ها منفی بوده است.از ابتدا منتظر ضربه ناگهانی بودم و بله،در جایی که اصلاً فکرش را نمی کردم ضربه وارد شد و علی سرابی نقش بر زمین،نقطه عطف نمایش را اینجا می دانم چرا که غلط بودن تمامی قضاوت ها و پیش بینی هایم را یک به یک نشانم داد و با دریایی سوال که نمایش به آرامی به آن ها پاسخ می داد به دیدن ادامه نمایش تشویقم کرد...

نمایش را دوست دارم یا ندارم؟بارها از خودم سوال کردم،مشکل من اینجاست که نمی دانم آیا نمایش حرف خاصی را می خواست بزند و آنچه دیدم شاید نمادی بوده است(که من تشخیص ندادم) یا همان بود که دیدم؟؟البته در چند جا،نمایش به نکاتی اشاره می کند که ما آدم ها یا با بی تفاوتی و یا خودخواهانه با آن ها برخورد می کنیم (مانند همسایه علی و همسر هانیه و ... )ولی...

"ادامه در پاراگراف بعدی"

****این پاراگراف نمایش را لو می دهد****
ولی نوع خاص بیماری ... دیدن ادامه ›› مشترک هانیه و علی من را به این شک انداخت که آیا این کار خاص است و دارای نماد سازی های خاص تر و یا صرفا نمایشی احساسی و زیبا...نظر دوستان اگر لطف کنن بسیار مهم و کمک کننده است.
اگر کار را خاص و نماد سازی ها را خاص تر بدانیم به این جمله اکتفا می کنم که این اثر به شدت فلسفی است...به این نکته توجه بفرمایید : اگر بیماری مشترک این دو را ترک جامعه (به خاطر تهمت ها،دروغ ها و صفات منفی جامعه کنونیمان ) بدانیم و خود درمانی آن ها را پناه بردن به روابط مجازی بدانیم،و اینکه این دو نفر در نمایش آدم هایی خوب هستند نه بد(به خاطر توجه به همسایه،گلدان ها،گربه و عاشق بودنشان و و و ...) اینجاست که می توان صحنه به صحنه نمایش را نشست،تحلیل کرد،و شناخت و در مورد آن حرف زد...
نمی دانم این درست است یا تنها یک روز پایانی از یک قرار عاشقانه...؟دوستان کمک!!
****پایان پاراگراف لو دهنده نمایش!!!****

شروع و پایان نمایش به نظر من خوب بود،بازی علی سرابی را می ستایم و خانم توسلی را هنوز بازیگر تاتر نمی دانم،دکور و موسیقی دلچسب بود ...
هنوز هم نمی دانم کار را دوست دارم یا نه!
جناب موسی زاده ارجمند ممنونم از نقد خوبی که نوشتید. برداشت من این بود که نمایش روایتی به ظاهر طبیعی از دو نفر که درگیر بیماری مشابهی هستند، اما در باطن نمادین از افراد بسیاری از یک جامعه که دردهای مشترکی دارند رو ارائه می کنه. در نظری که در مورد این نمایش نوشتم هم کمی در این خصوص توضیح دادم.
۱۱ آبان ۱۳۹۲
والله به الله من از شما دوستان نظر خواستم...البته که دارید دریغ می فرمایید..حالا که نمی گید پس من با تصور حالت دیگر نقد دیگری برای این کار می نویسم که احتمالا عجیب غریب خواهد بود.
۱۳ آبان ۱۳۹۲
با سلام
بنظر من بعد فلسفی و روانشناختی که شما از نمایش داشتید صحیح هست.
این دو شخصیت از جامعه خسته شده بودند و دارای آمال و دردهای مشترک هستند.
زنی که از همسرش جدا شده و همسر سابقش به همراه فرزندش در خارج از کشور زندگی میکند و حتی این مرد اجازه صحبت کردن فرزندش به مادرش را نمی دهد.از طرفی دوست این زن الان معشوقه همسر سابقش هست.این زن از درون شکسته شده و در زندگی نفاق خیانت و شکست عطفی ... دیدن ادامه ›› دیده است.

از طرفی علی سرابی که بازیگر نقش یک مرد می باشد با دسیسه یک دختر دانشجو و تهمت از دانشگاه اخراج شده.

تمام دلبستگی این دو گلهایی هست که هر روز به ان اب میدهند و نظاره گر آن هستند.

هر دو از انسانها و جامعه گریزانند و از زندگی پر از نفاق و دروغ خسته شده و به همین دلیل مشترک در دنیای مجازی با هم دوست می شوند تا از نظر روانی به آرامش هر چند موقتی برسند.

در نهایت وقتی که انسانها به پوچی ویاس میرسند چاره ای جز پایان دادن به زندگی ندارند.

انسانها وقتی که به بم بست می رسند معمولا گوشه نشین می شوند و از برخورد با جامعه گریزانند.

تصور شما از بعد فلسفی روانشاسی و روابط اجتماعی صحیح هست و این نشان میدهد که شما واقعا این درام را درک کردهاید و این قابل تحسین هست.

انسانها وقتی از درون می شکنند ناخودآگاه دنبال روابط جدیدی هستند که بتوانند درد های آنها را تسکین دهد و این امر از ضمیر ناخودآگاه هست.

به امید موفقیت روز افزون شما
۱۳ آبان ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید