در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال 7th July | درباره فیلم جیب بر خیابان جنوبی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:58:01
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دومین فیلم سیاوش اسعدی اگر چه از ساختار نسبتا خوبی برخوردار است ولی در ارائه آنچه که میخواهد ناکام می ماند. مسعود کیمیایی در نریشن فیلم، این فیلم را تحسین شده عشق معرفی میکند چیزی که کارگردان با اقتباس از اثری کلاسیک نتوانسته است نه در برگردان اثر و نه در پرداخت آن به مقصود دست یابد.
مشکل اینبار فیلمنامه نیست بلکه دلخوشی های بی اندازه و خیلی مواقع بیمورد کارگردان به فضا سازی و شخصیت پردازی هاست. تا آنجا که فیلم را کشدار و بی هیجان کرده و حوصله تماشاچی را سر میبرد. از نمایش لوکیشن خانه قدیمی که در فیلم قبلیش نیز تکرار کرده بود تا تعقیب شدن رعنا توسط کاوه. و یا شخصیتهایی که بودن و نبودنشان فرق زیادی نمیکند. مثل حسابدار فروشگاه تاناکورا.
دیالوگهای دو کاراکتر اصلی در بعضی سکانسها عامی و کوچه بازاری و در بعضی دیگر کتابی و آکادمیک است و یکنواخت نیست. گفتگویی این دو نفر درباره اسم مستعار رعنا یعنی نقره و اینکه چرا طلا نباشد تداعی کننده فیلم سربازهای جمعه است که کارگردان شاید ادای دینی میکند به کسی که دوستش دارد ولی گفتگوی آنها سر میز شام اعیانی به یکجور وصله ناجور فیلم شبیه شده است. موسیقی فیلم اگرچه تلاش میکند حس ترس و دلهره و شک و امید و عشق را در تصاویر به تماشاگر القا کند ولی در اینکار توفیق چندانی ندارد.
تیتراژ فیلم بسیار هوشمندانه ساخته شده و جزو معدود فیلمهایی در سینمای ایران است که تیتراژ قسمتی از فیلم است نه صرفا لیست عوامل.
فیلمبرداریها و قابها و استفاده از رنگهای سرد و ملایم در جاهایی که خاطرات مرور میشود بخوبی بکار گرفته شده است.
اما بزرگترین مشکل این فیلم ... دیدن ادامه ›› "کستینگ" یا انتخاب بازیگران است که بیشتر حالتی رفاقتی گرفته تا مبنای منطقی و فکری داشته باشد. کارگردان بسبب نسبت فامیلی با خانواده مهدی هاشمی- داماد ایشانند- تقریبا از تمامی دوستان تاتریشان که صاحبنام هستند برای بازی در این فیلم دعوت کرده اند که متعقبا کسی هم دست رد به سینه این خانواده نزده است. نتیجه کار چنین میشود که کسانی مثل سیروس همتی، هومن برق نورد، لیلا بلوکات نقشهایی را ایفا میکنند که نه فقط پیش پا افتاده مینمایند و اثر گذاری بر فیلم ندارند بلکه بازی بخصوصی هم از ایشان دیده نمیشود و تقریبا هر بازیگر تازه واردی نیز میتواند ایفاگر این نقشها باشد. از میان تمام "جعفریهای" این فیلم تنها بهناز جعفری خوب دیده میشود که آنهم علی رغم گریم موفق امیر جعفری، بعد از 10-15 سال صورتشان تکان نمیخورد!
پایان فیلم نیز بلحاظ روانشناختی جای تامل دارد چراکه رفتاری که از قهرمان داستان سرمیزند باور پذیر نیست و با شخصیتی که در طول فیلم شاهد آن بوده ایم همخوانی ندارد.
الهه الف، سیامک قلی زاده و الهه این را خواندند
سید حامد حسینیان و لعیا خیام باشی این را دوست دارند
با نقدتان موافقم، مخصوصا: "اگر چه از ساختار نسبتا خوبی برخوردار است ولی در ارائه آنچه که میخواهد ناکام می ماند."
۲۹ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید