در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال طیبه محسنی | درباره نمایش سقراط
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:35:47
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یک اظهار نظر شخصی و غیر حرفه ای
روسپیگری بدترین کار جهان خلقت نیست اما به نظر من (امیدوارم شما هم موافق باشید) جزء کارهای بسیار بد است.
در ادبیات ایران و جهان به نمونه های زیادی بر میخوریم که به طور ویژه یک روسپی ستایش شده ونمونه های زیادی هست از افراد برجسته(مثل سقراط و ...) که هم صحبت یک روسپی شدند اما باهاش "ارتباط" نداشتند! و اون روسپی "ستایش" شده.
تحلیل کاملا شخصی بنده که بعد از چند هفته کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم اینجا بنویسم، اینه؛
ممکنه تمجید روسپی ها در برخی موارد از سر ترحم و انسان دوستی یا به قولی در مقایسه با "فاحشه های مغزی" و ... انجام شده باشه اما من فکر میکنم
"صحبت عمیق" با یک غیر هم جنس با لذت همراهه و اکثر افراد تصمیم می گیرند "درصد کمی" از وقتشون صرف ارتباط بشه ولی برخی از افراد به هر دلیل نمی خواهند یا نمیتوانند از یک ارتباط سالم(با تعریف کاملا فیزیولوژیک و غیر حرفه ای) لذت ببرند و ترجیح میدن بجای این کار" درصد زیادی" از وقتشون صرف لذت بردن از هم صحبتی و دیدن نقاشی های اصولی ... دیدن ادامه ›› و ... بشه.
حالا این افراد چون "ارتباط" ندارند تصور میکنند که خیلی "منزه" هستند ولی باید به نوعی این همه هم صحبتی رو توجیه کنند لذا برای این که شخصیت و انگیزه خودشون رو تحقیر نکنند شروع می کنند به ستایش "روسپی"
شاید باید بگم با نظرتون موافقم ولی یه مقداری هم معتقدم نمیشه 0 و 1 به قضیه نگاه کرد، نمیشه به قول شما هر "درصد زیادی" رو با لذت جویی همسان دونست، به نظر من یکم تناقض هایی که فرهنگ ما با خیلی فرهنگ های دیگه داره مارو به فکر وا میداره، ولی میشه این درصد زیاد هم باشه در مقابل هر مخاطبی ولی لذت جویی ای هم در کار نباشه و هم میشه این درصد خیلی کم باشه باز هم در مقابل هر مخاطبی ولی لذت جویی هم همراهش باشه.
ولی هدف ستایش روسپی نیست، نفی نگاه روسپی پرورانه ی روسپی ستیزه به نظرم!
۱۹ دی ۱۳۹۲
البته تو نمایش اشاره شد که روشپی نماد بی ریا بودنه]در مقایسه با سیاسیونی که ظاهر سازی میکنن و این آزادگی هر چند در قالبی آلوده برای کسانی مثل سقراط که میخوان در فضایی حقیقی زیست کنن دلنشینه
۲۱ دی ۱۳۹۲
هنوز تفاوت روسپی و کارگر و دانشمند و ادیب و غیره و غیره برای من خیلی مشخص نیست. اما علت سنگینی کلمه ی روسپی در ادبیات و این متن به نسبت اونهای دیگه که باز از طریق استهلاک بدنشون به درآمد میرسن رو سنگین بودن نفس «ارتباط جنسی» نه به مثابه یک مفهوم که یک عمل، میدونم. طبیعیه، بایدم سنگین باشه چون تو این نمیدونم چند میلیون سالی که موجودات زنده روی کره ی زمین بوجود اومدن، ابقاء نسل هدف اصلیشون بوده و اصولا این تفاوت گذاری ناشی از تکه ی حیوانمندِ حیوانیه که باورش شده که انسان بودن خیلی متفاوت تر از حیوان بودنه.
اینهمه قصه، اینهمه جنگ، اینهمه ....
۲۵ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یکی از ویژگی های جالب نمایش سقراط از نظر من که تخصصم کاملا غیر مرتبط با هنر هست، " همسانگرد" بودن نمایش بود. یعنی در جهات مختلف(دکور، بازی، موسیقی، لباس و ...یا به قول دوستان، فرم و محتوا) تقریبا مثل هم و البته در بازه خوب و خیلی خوب بود.
(برخلاف بسیاری از کارهای دیگر که از یک جهت به طور ویژه من رو جذب کرده و اون جهت باعث شده که از برخی جهات دیگه بگذرم. )
بخاطر همین (در این روزهای پایانی) به همه دوستان که مثل خودم غیر حرفه ای هستند پیشنهاد میکنم ببینیدش.
فقط نکته ای که بقیه دوستان تحت عنوان"شعارزدگی" مطرح کرده بودند رو میخوام به یک زبان دیگه بگم.
این نمایش گفتگو(دیالوگ) و البته گفتار(منولوگ) های بسیار برجسته ای داشت اما به قدری" برجسته" بود که به متن اون گفتگو "نمی چسبید" مثلا ؛
گفتار تئودوته( با این مضمون که وقتی خواستم فرهیخته بشم به مشکلات زیادی برخورد کردم و وقتی خواستم روسپی بشم همه درها به روم باز شد) خیلی زیبا و تاثیرگذار بود اما واقعا شرایطش مناسب نبود و مخاطب این حرف، آدم نگران و جستجوگری نبود که همسرش رو تو اتاق خواب یک روسپی پیدا میکنه!
اگر از لحاظ مستندات تاریخی مشکلی نباشه به نظر من جای مناسب تر این جمله در صحنه های پایانی نمایش بود که تئودوته با سقراط خداحافظی کرد تا آتن و البته روسپیگری رو ترک کنه.
من که ندیدم ولی الان که شما میگی خوبه دیگه باید برم ببینم

۱۹ دی ۱۳۹۲
خوشحالم جناب غلامی که تشویق شدید. امیدوارم ببینید و بپسندید.
۲۰ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این جمله سقراط که: "یعنی برای تو بهتره که من با «اسمش رو پیش تو نیار» رابطه داشته باشم و دیگران در این مورد صحبت نکنند، تا این که با او رابطه نداشته باشم و بقیه در این رابطه صحبت کنند؟!"
منو یاد حرفای حمید فرخ نژاد انداخت که می گفت:
خاله سوسکه وقتی خواست ازدواج کنه از همه خواستگاراش پرسید" اگه من زنت بشم ، منو با چی میزنی؟" و با اونی ازدواج کرد که دردش از همه کمتر بود.
این یعنی پذیرفته بود که "کتک بخوره" و فقط در کم و کیفش "حق تصمیم گیری" داشت!